اسم الکتاب : فرهنگ قرآن المؤلف : امامی، عبدالنبی الجزء : 1 صفحة : 473
معبود
واقع شدهاند، توانایی بر چنین کاری دارند؟ یا این کار مخصوص خداوندی است
که هم حکیم و آگاه به طرق حلّ هرگونه اختلاف است، و هم قادر است حکم و
داوری خود را اجرا کند. پس خداوند عزیز و حکیم، باید حاکم باشد نه غیر او.
گرچه بعضی از مفسران خواستهاند، مفهوم «مَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ
شَیْءٍ»، را محدود به اختلاف در تأویل آیات متشابه یا فقط مخاصمات و
اختلافات حقوقی بدانند، ولی مفهوم آیه، گسترده است و هرگونه اختلافی، چه در
معارف الهی و عقاید، و چه در احکام تشریعی، و چه در مسایل حقوقی و قضایی و
یا غیر آن، در میان انسانها روی دهد، به حکم آنکه معلوماتشان محدود و
ناچیز است، باید از چشمه فیض علم حق و از طریق وحی برطرف گردد. بعد از ذکر
این دلایل مختلف بر انحصار مقام ولایت در ذات پاک خداوند، از قول پیامبرش
میگوید: این است خداوند، پروردگار من، با این اوصاف کمالیه: «ذلِکُمُ
اللَّهُ رَبِّی.» درباره جمله مذکور، اولا: در پاورقی چنین گفته: در
آغاز این جمله، کلمه «قل» مقدر است؛ بنابراین، تنها این جمله و ما بعد آن
است که از زبان پیامبر ادا میشود، اما جمله «وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ
مِنْ شَیْءٍ»، ادامه بیانات پروردگار است و آنها که غیر این را انتخاب
کردهاند، ظاهرا راه درستی را نپیمودهاند، و ثانیا به نقل از تفسیر
المیزان، ج 18، ص 23، چنین میفرماید که: قابل توجه اینکه جمله «ذلِکُمُ
اللَّهُ رَبِّی»، اشاره به ربوبیت مطلقه خداوند؛ یعنی مالکیت توأم با
تدبیر، میکند و میدانیم ربوبیت دارای دو شاخه است؛ شاخه تکوینی که به
اداره نظام آفرینش بازمیگردد، و شاخه تشریعی که بیانگر احکام و وضع قوانین
و ارشاد و مردم وسیله سفیران الهی است، و بر این اساس، به دنبال آن، دو
مسأله «توکّل» و «انابه» مطرح شده است که اوّلی، واگذاری امور خویش در نظام
تکوین به خداست، و دوّمی، بازگشت در امور تشریعی به اوست. به همین دلیل من
او را ولیّ و یاور خود برگزیدهام؛ بر او توکّل کردم و بهسوی او در
مشکلات و گرفتاریها و لغزشها بازمیگردم: «عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ
إِلَیْهِ أُنِیبُ.» [1] [1]. تفسیر نمونه، ج 20، ص 365- 364.
اسم الکتاب : فرهنگ قرآن المؤلف : امامی، عبدالنبی الجزء : 1 صفحة : 473