اسم الکتاب : فرهنگ قرآن المؤلف : امامی، عبدالنبی الجزء : 1 صفحة : 401
کسی است که مقید به این امر است. برای همین در عرف و شرع، متّقی، به شخص عادل و زاهد باورعی که تارک گناهان باشد، گفته میشود. [1] در
فرهنگ لغات فرموده: وقاء و وقاء؛ یعنی آنچه با آن چیزی را نگاه دارند، و
تقی؛ یعنی پرهیز، و تقاة؛ یعنی پرهیزگاری، و تقیّه؛ یعنی پرهیزگاری و عدم
اظهار نیّت و عقیده، و تقوی؛ یعنی پرهیز و ترس از خدا و عمل به اوامر او، و
تقی؛ یعنی پرهیزگار، و متّقی؛ یعنی شخص پرهیزگار، و اتّقاء؛ یعنی پرهیز
کردن، بیم داشتن و کسی را پناه خود قرار دادن. [2] در فرهنگ عمید آورده
است: تقوا؛ یعنی ترس از و اطاعت امر او، پرهیزگاری، تقی (به فتح تاء، کسر
قاف و تشدید یاء مشدّد)؛ یعنی پرهیزگار باتقوا، جمع آن اتقیاست، و تقیّه
(به فتح تاء، کسر قاف و فتح یاء مشدد)؛ یعنی پرهیز کردن، خودداری از اظهار
عقیده و مذهب و خود را هممذهب دیگران نشان دادن برای حفظ جان. [3]3. تقوا در تفاسیر
شیخ طایفه، علی بن حسن طوسی رحمه اللّه، در تفسیر تبیان فی قوله تعالی:
«وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی
الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»، [4] فرموده: خدای تعالی خلقش را امر نمود به
کمک نمودن بعضی به بعضی دیگر بر برّ، و آن، انجام عملی است که خدای متعال
به آن امر نموده، و بر پرهیز کردن از آنچه او از آن نهی نموده، و آنان را
از کمک نمودن بعضی به بعضی دیگر در اثم نهی نموده است، و آن، ترک چیزی است
که خدای تعالی به آن امر نموده، و بر ارتکاب آنچه آنان را از آن نهی نموده،
از عدوان، و نهی نمود آنان را از تجاوز کردن به آنچه حدی برای آنان در
دینشان قرار داده شده و فرض شده است برای ایشان درباره خودشان. [5]
[1]. مقدمه برهان، ص 223. [2]. ملخّص المنجد و منتهی الأرب، ص 974. [3]. فرهنگ عمید، ص 405. [4]. مائده/ 2. [5]. تبیان، ج 3، ص 427- مجمع البیان، ج 3، ص 155.
اسم الکتاب : فرهنگ قرآن المؤلف : امامی، عبدالنبی الجزء : 1 صفحة : 401