راغب در مفردات میگوید: قوله: «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ.»؛
یعنی آن را به سوی او باز گردانم، و اصل آن از قول: «ما لهم فوضی بینهم»
است؛ یعنی آنچه برای آنان است، در بینشان بهطور مساوی است و از آن مورد
است: «شرکة المفاوضة»؛ یعنی شرکتی که در آن، تساوی در کار شرکت باشد. [4] فخر
الدین در مجمع البحرین فرموده: قوله تعالی: «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی
اللَّهِ.»؛ یعنی آن را به او رد نمودم (بازگرداندم)، و از آن است دعای:
«فوضت امری الیک.»؛ یعنی آن را به تو واگذار کردم و تو را در آن حاکم قرار
دادم، و از آن است قوله علیه السّلام: «قد فوض اللّه الی النبی صلّی اللّه
علیه و آله و سلّم امر دینه، و لم یفوض الیه تعدی حدوده.»؛ یعنی خدای تعالی
امر دینش را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم واگذار نموده، و
تجاوز کردن از حدودش را به او واگذار نکرده است، و قول معصوم علیه السّلام
است که: «ان اللّه فوض الی المؤمن اموره کلها.»؛ یعنی خداوند همه امورش را
به مؤمن واگذار نموده است. شاید مراد از آن، واگذار نمودن امور مباح است؛
به این معنا که در محاسبه، آن را از او مؤاخذه نمیکند، و آن از قبیل اذن
است برای مؤمن در هر چیزی بهجز اهانت نمودن به نفس خودش، لکن آن از
چیزهایی است که ثواب تواضع برای خدا و ذلیل نمودن نفس را از بین میبرد.
مفاوضه به معنای مساوات و مشارکت داشتن در هر چیزی است، و آن، از باب
مفاعله است و از آن جمله است، تفاوض دو