اسم الکتاب : فرهنگ قرآن المؤلف : امامی، عبدالنبی الجزء : 1 صفحة : 106
یقین
و یگانگی نسبت به اوست که موجب میشود صدور ابلاغ وزارت برادر در امر
رسالت خویش را از خدای متعال مسألت نماید: «وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ
أَهْلِی هارُونَ أَخِی.» [1] نیز این صلح، صلاح، یگانگی و یقین برادر نسبت
به برادر است که به هنگام دعا و طلب مغفرت و رحمت از درگاه پروردگار متعال
خود را در عرض او قرار داده و به طور یکسان دعا میکند که: «قالَ رَبِّ
اغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی وَ أَدْخِلْنا فِی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ
الرَّاحِمِینَ»، [2] و او برای تداوم و استحکام این ارزشها و در جهت انجام
رسالت الهی دعا میکند و از پروردگار متعال میخواهد تا عوامل تضعیفکننده
این ارزشها را که قرب و حشر با فاسقان را در پی میآورد، از بین ببرد و
بین آنان و بین ایشان، تفرقه و جدایی افکند: «... أَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنا
وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ.» [3]3. معنا و مفهوم سوم اخاء
اخاء در این معنا و مفهوم، برادری برادر والدینی غیر صالح است که مصداق
آن قابیل، فرزند آدم، برادر هابیل میباشد. او برادری است که در تشخیص علّت
عدم قبولی قربانی خود، دچار خطایی مهلک میگردد و به جای آنکه همچون
برادرش هابیل، در جهت تقویت فضیلت خوف از خدا و رشد تقوا در خویش اقدام
نماید؛ چنانکه برادرش چنین بود: «ما أَنَا بِباسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ
لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِینَ»، [4] «إِنَّما
یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»، [5] به توسعه رذیله اخلاقی
وسوسههای نفس که ناشی از حسادت است، پرداخته و برای تسکین آن مبادرت به
کشتن برادر خود میکند: «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ
فَقَتَلَهُ»، [6] و این میدان دادن به وسوسههای نفس که از رذایل اخلاقی
نشأت یافته، قدرت حلّ مشکل را از او سلب مینماید و او را آنچنان ناتوان
میگرداند که خود به عجز و ناتوانی خویش در قیاس به توانمندی کلاغی، اعتراف
میکند: