اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 409
اى مردم! من مواعظ و پند و اندرزهايى را كه پيامبران براى امّتشان بازگو كرده
بودند در ميان شما نشر دادم و وظيفهاى را كه اوصياى پيامبران نسبت به امّت آنها
بعد از مرگشان داشتند، در مورد شما به انجام رساندم، با تازيانهام شما را ادب
كردم، ولى به هيچ صراطى مستقيم نشديد و با نواهى پروردگار شما را به پيش راندم،
ولى جمع نشديد، خدا خيرتان دهد! آيا منتظريد پيشوايى جز من با شما همراه گردد؟ و
راه حق را به شما نشان دهد؟
آگاه باشيد، آنچه از دنيا روى آورده بود، پشت كرده و آنچه پشت كرده بود، روى
آورده است ... و بندگان نيكوكار و برگزيده خدا آماده رحيل و كوچ گرديدهاند و كمى
از دنياى فانى را با آخرت كه در آن فنا نيست معاوضه كردند؛ راستى برادران ما كه
خونشان در صفين ريخت- اگر امروز زنده نيستند- چه زيان ديدهاند، خوشا به حالشان كه
نيستندتا از اين لقمههاى گلوگير بخورند! و از اين آبهاى ناگوار بنوشند! به خدا
سوگند آنها خدا را ملاقات كردند و پاداششان را بطور كامل داد و آنها را بعد از
«خوف» در سراى «امن» خويش جايگزين ساخت.
كجا هستند برادران من؟ همانها كه سواره به راه مىافتادند و در راه حق قدم بر
مىداشتند. كجاست «عمّار»؟ كجاست «ابن تيّهان»؟ و كجاست «ذو الشهادتين»؟ و كجايند
مانند آنان از برادرانشان كه پيمان بر جانبازى بستند و سرهاى آنها براى ستمگران
فرستاده شد؟!
آنگاه دست به محاسن شريف زد و مدّتى بس طولانى گريست، پس از آن فرمود:
آه بر برادرانم، همانها كه قرآن را تلاوت مىكردند و به كار مىبستند، در
فرايض دقّت مىكردند و آن را بپا مىداشتند، سنّتها را زنده و بدعتها را ميراندند.
دعوت به جهاد مىشدند و مشتاقانه مىپذيرفتند و به رهبر خود اطمينان داشتند و
صميمانه از او پيروى مىكردند.
سپس با صداى بلند فرياد زد:
بندگان خدا! جهاد ... جهاد! آگاه باشيد من امروز لشكر به سوى اردوگاه حركت
مىدهم! آن كس كه مىخواهد به سوى خدا كوچ كند، همراه ما خارج گردد!
اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 409