responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 245

و نيرومندانش مغلوب مى‌شوند، نعمتهاى فراوانش به نيستى مى‌گرايد و همجوارانش غارت مى‌شوند.

مگر شما در جايگاه پيشينيان خود قرار نگرفته‌ايد؟! آنها كه عمرشان از شما طولانى‌تر و آثارشان بادوامتر و آرزويشان درازتر، افرادشان فزونتر و لشكرهاشان انبوه‌تر بودند؛ دنيا را پرستيدند! آن هم چه پرستيدنى! و آن را برگزيدند چه برگزيدنى! سپس بدون زاد و توشه‌اى كه به منزلگاهشان برساند و بدون مركبى كه راه را به سرعت بپيمايد، از آن كوچ كردند؛ آيا به شما خبر داده‌اند كه دنيا غرامت اين همه زيانها را به آنها داده باشد؟ و يا كمكى به آنها كند؟ و يا لااقل براى آنان همنشين خوبى باشد؟!

بلكه به عكس، آنها را در زير آفتهاى گوناگون قرار داد و با محنتها خوارشان كرد و با مشكلات و بيچارگيها آنها را ذليل نمود؛ آنها را به صورت به خاك افكنده و پايمالشان كرده و گردش روزگار را بر ضدّ آنها برانگيخته است؛ به خوبى مشاهده كرديد كه دنيا در برابر آنها كه در مقابلش خضوع كنند و آن را بر همه چيز مقدّم دارند و به آن تكيه نمايند، چهره درهم كشيده، ناآشنا جلوه مى‌كند و اين هنگامى است كه از آن براى هميشه كوچ كنند. آيا هيچ مشاهده كرده‌ايد كه دنيا براى دنيا پرستان زاد و توشه‌اى جز گرسنگى فراهم كند؟ و جز فشار و تنگى، محلّى براى آنان فراهم سازد؟ و جز تاريكى براى آنان نورى به ارمغان آورد؟ و يا جز ندامت چيزى به بار آورد؟ آيا چنين دنيايى را بر همه چيز مقدّم مى‌شمريد؟ و به آن مطمئن مى‌گرديد؟ و يا مردم را به سوى آن تحريص مى‌كنيد؟ دنيا بد خانه‌اى است براى كسى كه نسبت به آن بدگمان نباشد و در سكونت گزيدن در آن خوفى نداشته باشد؛ پس بدانيد-/ و حتماً مى‌دانيد-/ كه سرانجام دنيا را ترك مى‌گوييد و از آن كوچ مى‌كنيد، شما بايد پند بگيريد از آنها كه مى‌گفتند «چه كسى از ما نيرومندتر است؟» [1] كه همانها را به سوى قبرشان حمل كردند، در حالى كه اختيارى از خود نداشتند؛ درون قبرها وارد شدند در حالى كه ميهمان ناخوانده‌اى بودند؛ در دل سنگها خانه‌هاى قبر براى آنها ساخته شد و از خاك كفنهايى و از استخوانهاى پوسيده، همسايگانى، ولى آنها، همسايگانى هستند كه هيچ صدايى را پاسخ نمى‌گويند و در برابر ستمگران كمكى براى نجات همسايه خود نمى‌كنند و به گريه‌ها اعتنا نمى‌نمايند، چنان نسبت به همه چيز بى تفاوت مى‌شوند كه نه از باران خوشحال و نه از قحط سالى مأيوس مى‌گردند، گرد همند ولى تنهايند، همسايه‌اند ولى از هم دور!، با يكديگر فاصله‌اى ندارند ولى هيچ گاه به ديدار هم نمى‌روند، نزديكند ولى گويى با هم فاصله‌ها دارند، عاقلانى هستند كه كينه ها از دل آنها رفته، بى خبرانى هستند كه حسد در دلشان فرو مرده، از زيان آنها ترسى نيست و به دفاع آنها اميدى نمى‌باشد؛ درون زمين را به جاى برونش انتخاب كردند و خانه تنگ و تاريك را به جاى خانه هاى وسيع برگزيدند، به جاى بستگان، وادى غربت و به جاى نور ظلمت را ترجيح دادند، به زمين بازگشتند آنچنان كه در آغاز از آن به وجود آمدند پا برهنه و عريان شدند. با اعمال خود از آن به سوى زندگى هميشگى و سراى جاودانى كوچ كردند، همچنان كه خداوند سبحان مى‌فرمايد: «همان‌طور كه در آغاز آفريديم باز هم بر مى‌گردانيم وعده‌اى است، قطعى كه حتماً آن را انجام خواهيم داد». [2]


[1]. سوره فصّلت، آيه 15.

[2]. سوره انبياء، آيه 104.

اسم الکتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر    الجزء : 1  صفحة : 245
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست