اسم الکتاب : داستان ياران المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 231
كه همه آنها به قصد هدايت قومش بود سر تسليم فرود نياورده و جملات زشتى به
زبان آوردند كه همگى حكايت از لجاجت و جهل و بى خبرى آنها مىكرد.
توجّه كنيد:
1. « «قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ
كَثِيراً مِّمَّا تَقُولُ»؛ (اى شعيب!)
بسيارى از آنچه را مىگويى ما نمىفهميم» يعنى حرفهاى تو سر و ته ندارد و محتوا و
منطق باارزشى در آن نيست، كه بخواهيم پيرامون آن بينديشيم!
2. « «وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفاً»؛ (اى شعيب!) ما تو را در ميان خود ضعيف مىيابيم».
بنابراين، فكر غلبه بر ما را از سرت بيرون كن، چون قدرت اين كار را ندارى!
3. « «وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ»؛ (اى شعيب!) اگر قبيله كوچكت نبود تو را سنگسار مىكرديم»
يعنى گمان نكن كه به خاطر ترس از قدرتت با تو برخورد فيزيكى نمىكنيم، بلكه
احترامى كه براى قوم و قبيلهات قايل هستيم ما را از اين كار بازداشته است!
4. « «وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ»؛ (اى شعيب!) تو در برابر ما قدرتى ندارى» [1] يعنى تو هرچند
از بزرگان قبيلهات هستى ولى با اين سخنان در نظر ما منزلتى ندارى!
متأسفانه انسانهاى بى منطق بر زور و تهديد تكيه مىكنند. وقتى كه از رسيدن به
اهدافشان ناكام مىمانند به تحريمهاى اقتصادى و تهديدهاى نظامى روى مىآورند.
پاسخهاى منطقى و بردبارانه حضرت شعيب عليه السلام
شعيب پيامبر عليه السلام در مقابل اين همه هتّاكى و توهين و جسارت، ناراحت و
عصبانى نشد و با صبر و بردبارى و به صورت منطقى پاسخ آنها را داد. توجّه