اسم الکتاب : داستان ياران المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 220
اين نشانههاى سه گانه در داستان شعيب پيامبر عليه السلام نيز به چشم مىخورد.
آن حضرت ابتدا به سراغ دليل مىرود و زشتىها و عواقب سوء بت پرستى و مفاسد
اقتصادى را براى آنها تبيين مىكند، و در اين راه دلسوزى مهربانى مىكند «إِنِّى أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ»[1] ولى در عين حال از خود تعصّب به خرج نمىدهد «وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»[2] و آنها را مجبور بر پذيرش آيين خود نمىكند.
امّا مشركان و بت پرستان نه اهل منطق بودند، و نه دلسوز و مهربان، و نه عارى از
تعصّب؛ بلكه تعصّب، لجاجت و خشونت ابزار كارشان بود. آيات زير شاهد صادقى بر اين
ادّعاست.
توجّه فرماييد:
« «قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلوتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ
نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا
نَشَاؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ»؛ گفتند: «اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مىدهد كه آنچه پدرانمان
مىپرستيدند ترك كنيم؛ يا آنچه را مىخواهيم در اموالمان انجام ندهيم؟! تو كه مرد
بردبار و فهميدهاى هستى!». [3]
قوم شعيب در مقابل استدلالهاى قوى ومتين ومنطقى حضرت شعيب در مورد زشتى بت
پرستى و كم فروشى، به دو مطلب موهوم و بى اساس متمسّك شدند:
نخست اين كه: اين بتهاى عزيز و دوست داشتنى كه مىگويى آنها را عبادت و پرستش
نكنيم ميراث آبا و اجدادى ماست. چگونه ميراث نياكان خود را ترك كنيم؟ بى اساس بودن
اين سخن روشن است: چرا كه معمولًا نسلهاى جديد