اسم الکتاب : خطوط اقتصاد اسلامى المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 71
طبيعى و برداشتن گامهاى سريع و بلند به پيش است.
سخنى را كه قرآن از بنىاسرائيل در مورد مائده و غذاى آسمانى نقل مىكند كه
گفتند لن نصبر على طعام واحد: «ما هرگز غذاى يكنواخت را نمىتوانيم تحمّل كنيم» روشنگر
همين روح تنوعطلبى است انسان است.
بعد طبيعى، مالكيّت اينست كه همه چيز به وفور در طبيعت و
به طرز دلخواه يافت نمىشود.
گوئى آفرينش مىخواهد با اين سختگيرى انسان را سختكوش و پر ابتكار تربيت كند!
و به همين جهت هيچ چيز را تقريباً بطور كامل از نظر «كميت» و «كيفيت» و در
دسترس او قرار نداده است، تا برخيزد و تلاش كند و حداقل «مريم وار» در سختترين لحظات زندگى بمصداق آيه و هزى اليك بجدع النخلة: درخت نخل را بيفشاند و شاخهها را به حرت درآورد تا بتواند از ميوه آن
بهرهمند گردد.
خلاصه اينكه اين بخل آفرينش نيست كه انسان را از هر نظر
بىنياز نساخته بلكه اين وسيلهاى است براى بكار افتادن خلاقيت و ابتكار و نبوغ او
و سرانجام رسيدن به تكامل.
بعد اجتماعى اينست كه او براى زنده ماندن و ادامه تكامل
خويش ناچار است در يك مسابقه بزرگ شركت كند و لذا بايد دسترنج خود را حفظ نمايد تا
بتواند به هنگام ضرورت آنرا با دسترنج ديگران كه مرود نياز او است مبادله كند و
نيز بايد كسانى كه مىخواهند سرمايه حياتش را غارت كنند به مبارزه برخيزد.
مجموع اين سه جهت چيزى بنام «مالكيّت فردى» كه از طريق «كار» بر مىخيزد براى
انسان به وجود آورده است كه از نظر سلسله علت و معمول كاملًا منطقى بنظر مىرسد.
البته در كنار انگيزههاى فطرى و طبعى و اجتماعى يك عامل انحرافى مهم نيز وجود
دارد و آن مالكيّت از طريق اعمال زور و تجاوز است.
اين عامل كه به اشكال مختلفى در طول تاريخ نمايان گشته و ابعاد مالكيّت حاصل
از آن متناسب با ابعاد زور و تجاوزى كه براى اعمال شده مىباشد، سرچشمه استثمارها
و تبعيضها و جنگها و انواع نابسامانيهاى اجتماعى بوده و هست كه اين خود داستان
مفصلى دارد كه در لابلاى بحثهاى آينده به آن اشاره خواهيم كرد.
بىشك اين نوع مالكيّت يك نوع مالكيّت نامشروع و انحرافى است كه از ريشه
نامشروعى يعنى «زور سرچشمه گرفته است».
اسم الکتاب : خطوط اقتصاد اسلامى المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 71