8- در حالات «حربن يزيد رياحى» در امالى صدوق چنين آمده است كه مىگويد:
«لَمّا خَرَجْتُ مِنَ الْكُوْفَةِ نُوْدِيْتْ
أَبْشِرْ يا حُرْ بِالْجَنَّةِ، فَقُلْتُ وَيْلٌ لِلْحُر يُبَشَّرُ بِالْجَنَّةِ
وَ هُوَ يَسِيْرُ الى حَرْبِ ابْنِ بِنْتِ رَسَوْلِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله
و سلم؛ هنگامى كه از كوفه بيرون آمدم صدايى به گوش
خورد كه حُر بشارت باد بر تو به بهشت! به خودم گفتم: واى بر حُر، چگونه بشارت به
بهشت داده مىشود با اينكه او به جنگ پسر دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و
سلم مىرود؟!». [1]
9- در حديث معروف ديگرى نيز درباره گفتگوى «ام سلمه» همسر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با
امام حسين عليه السلام آمده است كه حضرت سرزمين كربلا و محل شهادت خود را به او
نشان داد. [2]
10- در حالات علماى بزرگ و افراد با تقوى و مؤمنان راستين نيز داستانهاى
بسيارى در زمينه مكاشفات نقل شده است كه ذكر آنها به طول مىانجامد ولى بايد گفت
آنها نيز در حدّى است كه از شكل خبر واحد بيرون است و به اصطلاح به صورت خبر
مستفيض درآمده و مىتواند مؤيد خوبى در اين بحث باشد.
***
2- چگونه پردهها كنار مىرود؟
علاوه بر احاديث فوق كه نمونههاى علمى از مسأله كشف و شهود را نشان مىدهد
تعبيراتى در روايات وارد شده كه روشن مىسازد هر قدر ايمان و يقين انسان بالا رود،
و حجابهايى كه بر اثر گناهان و روحيات و صفات زشت، اطراف دل را مىگيرد كنار زده
شود، حقايق بيشترى از جهان هستى براى انسان مكشوف مىگردد، تا آنجا كه مىتواند
ابراهيم وار بر ملكوت آسمانها و زمين نظر كند.