است كه اين سه بزرگوار در شرايطى از زمان و مكان بودند كه فشار دشمنان و حكّام
بنىاميّه و بنىعبّاس بر آنها كمتر بود، به همين دليل توانستند احاديث زيادى كه
از رسول خدا صلى الله عليه و آله به وسيله پدران و اجدادشان به آنها رسيده بود، در
تمام ابواب معارف و احكام فقه اسلام از خود به يادگار بگذارند و اينكه مذهب شيعه
را مذهب جعفرى مىگويند به خاطر همين است كه بيشترين روايات آنها از امام ششم
جعفربن محمّد الصّادق عليه السلام نقل شده است كه در دورانى مىزيسته كه بنىاميّه
رو به ضعف مىرفتند و بنىعبّاس نيز قدرت كافى براى فشار بر مردم پيدا نكرده
بودند، و در كتب ما معروف است كه آن حضرت چهار هزار شاگرد در حديث و معارف و فقه
تربيت كرد.
ابوحنيفه امام و پيشواى معروف حَنَفيّه در سخن كوتاهى در توصيف امام جعفربن
محمّد الصّادق عليه السلام مىگويد: «ما
رَايْتُ افْقَهَ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد؛ من فقيهتر از جعفر بن محمّد عليه السلام نديدم!». [1]
مالك بن انس پيشواى ديگر فقه اهل سنّت در يكى از سخنان خود چنين مىگويد:
«من مدّتى نزد جعفربن محمّد عليه
السلام رفت و آمد داشتم، او را همواره در يكى از سه حالت ديدم، يا نماز مىخواند
يا روزه مىگرفت، يا مشغول تلاوت قرآن بود؛ و به اعتقاد من مردى بافضيلتتر از
جعفربن محمّد الصّادق از نظر علم و عبادت كسى نديده و نشنيده است!» [2] و چون بنابر
نهايت اختصار و فشردگى مطالب