اسم الکتاب : از تو سوال مى كنند( مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 163
متعلّق به عدّهاى از فقرا بود كه با آن امرار معاش مىكردند. آن را سوراخ
كردم تا مأموران حكومت آن را توقيف نكنند، و صاحبانش پس از اصلاح آن بتوانند همچون
سابق به وسيله آن ارتزاق كنند. و امّا جوانى را كه كشتم علّت آن اين بود كه آن
جوان به خاطر ارتداد مهدورالدم و مستحقّ قتل بود و اگر زنده مىماند پدر و مادرش
را نيز گمراه مىكرد، لذا مأمور بودم او را بكشم. و امّا ديوارى كه تعمير كرديم
بدان جهت بود كه در زير آن گنجى وجود داشت كه متعلّق به دو بچّه يتيم بود، لذا آن
را تعمير كردم تا كسى از آن آگاه نشود، و آن بچّهها در زمان لازم از آن گنج
استفاده كنند.
طبق آيات فوق حضرت خضر از قصد پادشاه ظالم جهت غصب كشتىها، و نيّت آن جوان
براى گمراه ساختن پدر و مادرش، و نياز يتيمان به آن گنج در آينده، كه همه از امور
مخفى و پنهانى بود، اطّلاع داشت. بنابراين حضرت خضر هم بهرهاى از علم غيب برده
بود. در جايى كه حضرت خضر كه پيامبر اولوالعزم نيست بلكه جزء پيامبران درجه دوّم
است علم غيب مىداند، مگر مىشود پيامبر اسلام كه سرآمد پيامبران و خاتم آنان است
علم غيب نداشته باشد.
علاوه بر تعدادى از پيامبران (اولوالعزم و غير اولوالعزم) برخى افراد عادى نيز
به اذن اللّه بر امور غيب آگاه مىشوند. مادر حضرت موسى چگونه قنداقه فرزند
شيرخوارش را به آب خروشان رود نيل سپرد؟ آيا جز از طريق الهام الهى بر او، و آگاه
شدن از آينده حضرت موسى بود؟ [1]
[1]. خداوند متعال به اين مطلب در آيه
شريفه 7 سوره قصص اشاره كرده است؛ توجّه فرماييد:
« «وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى
أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِى الْيَمِّ وَلَا
تَخَافِى وَلَا تَحْزَنِى إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ
الْمُرْسَلِينَ»؛ ما به مادر موسى الهام كرديم كه: «او را شير ده؛ و هنگامى كه بر
(جان) او ترسيدى، وى را در دريا (ى نيل) بيفكن؛ و نترس و غمگين مباش، كه ما او را
به تو باز مىگردانيم، و او را از پيامبران قرار مىدهيم».
اسم الکتاب : از تو سوال مى كنند( مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 163