اسم الکتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 460
عذابها افتاده و محزون مىشوند. با خواندن قرآن به ياد طولانى بودن مسير و كمى
زاد و توشه مىافتند و نمىدانند در نهايت به چه وادى سر مىسپارند، با تلاوت قرآن
به ياد فرصتهاى از دست رفتهاى مىافتند، كه مىتوانستند بيشتر بهره برگيرند، ولى
نگرفتند، آنها به ياد مرگ و قبر و سؤال نكير و منكر و برزخ و عقبات و فراز و نشيب
مسير خود به طرف آخرت مىافتند، و اگرچه اميدوارند ولى مخزونند كه چه مىشود آيا
اين مقدار طاعتها و عبادتهاى ما جوابگوى سؤالات دادگاه الهى خواهد بود يا نه؟!
اينها حقيقتاً خدا ترسان روزگارند، اينها كسانى هستند كه با مرور به قرآن به
خود آمده، بر خود مىلرزند، و گويا پيامبر (صلى الله عليه وآله) را مىبينند كه
آيات را بر آنها مىخواند. چرا نترسند كه خداوند به پيامبرش فرمود بگو:
«اين قرآن به سوى من وحى شد تا شما و
كسانى را كه اين آيات به آنها مىرسد انذار كنم». [1]
اين خداترسان نمونههاى بارزى براى (مَنْ بَلَغ) هستند كه قرآن بدانها رسيد و
آنها انذار خدا و رسولش را پذيرفتند، و به دنبال اين ترس از جهل به عاقبت خويش
محزون شدند، آنها نواى قرآن را در فضاى گوش جان، جاى دادند، و گويا قرآن با سكوتش
با آنها سخن گفت، و امر و نهى كرد كه اين ويژگى قرآن است، چنانكه مولى على (عليه
السلام) در نهجالبلاغه فرمود:
«قرآن امر كننده و نهى كننده و ساكت
ناطق است» امر كننده نسبت به معروفات و نهى كننده نسبت به منكرات است، ساكت و
بىصدا است، زيرا جز حروفى و كلماتى بيش نيست، و در عين حال ناطق است، زيرا گوياى
ادلّه و براهين الهى
است. آرى، چرا نترسند كسانى كه با دل و جان كلام الهى و سخنان ائمه و هاديان
راه را شنيدند، واقعاً جاى