اسم الکتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 362
و تحريكات مسلمانان لبنان و پايدارى و استقامت و صبر آنها، در سرزمينهاى
اشغالى فلسطين و ديگر نقاط مبارزاتى جوابى گويا و عملى به اين سخن آنها داده شد،
بايد به آنها گفت مذهب كه تبلور صبر و استقامت است در كشورهائى كه زير نفوذ
استعمار بوده موجب تحرك و مبارزه شده است، آيا اين چنين مذهبى مخدّر است، آيا چيزى
كه خواب و استراحت را از دشمنان و جباران و ستمگران و مرتجعين ربوده، عامل ركود
است؟! ايستادن در مقابل دشمن با سنگ كه سلاح ابتدائى است، در برابر اسلحههاى
آمريكائى و روسى كه مدرنترين اسلحههاى دنيا است ركود است؟ در يك جمله كوتاه بايد
به اين دشمنان اسلام و آزادى انسانها گفت: رويتان سياه باد از انديشهاى كه در سر
مىپرورانيد آيا تفسير صبر، تن به ذلت دادن و ظلمپذيرى است، هرگز!! از منابع
اسلامى شواهدى فراوان دال بر خلاف اين معنا مىتوان اصطياد كرد، براى روشن شدن مطلب
ابتداء به سراغ يك لغوى بزرگ و سپس يك معلم اخلاق و خود ساخته رفته، و گوش جان به
سخنان جانبخش آنها مىسپاريم: راغب اصفهانى در كتاب خود مفردات گويد: «الصَّبرُ الامساكُ فِى الضّيق»: «صبر كنترل نفس در تنگنا (و استقامت آن در انواع شدائد و مشكلات) است». [1]
مرحوم محمدمهدى نراقى در جامع السعادات صبر را چنين تعريف مىكند: «الصَّبْرُ ثباتُ النّفسِ و عدمُ اضْطرابِها فى الشدائِد و
المَصائب بانْ تُقاوَمَ مَعَها بِحيث لا تُخْرجُها عَنْ سِعَةِ الصّدر و ما كانت
عليه قبل ذلك من السرور و الطمأنينتة»: «صبر، استقامت
و پايدارى نفس و عدم تشويش در سختيها و مصيبتها است، به نحوى كه مقاومت كنى در
برابر آن سختيها و بلاها و خارج نكنى نفس خود را از سعه صدر و از آن حالت سرور و
آرامشى كه بر آن حاكم بود». [2]