اسم الکتاب : اخلاق اسلامى در نهج البلاغه( خطبه متقين) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 11
همينمعيار
پيامبرانش را از ميان مخلوقاتش برگزيد، بعد از آن كه ملبّس بهلباس تقوى بودند
(ولِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ)[1] و از ميان
آنها پيامبر خاتم محمد بن عبدالله (صلى الله عليه وآله) را به عنوان اسوه برگزيد
(لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللّه اسْوَةٌ حَسَنَةٌ)[2]
و دگر بار با همين سنجش، سيره نبويه را با ولايت علويه استمرار بخشيد تا با ارتباط
عالم مُلك و مَلَكوت منقطع نگردد و زمين و زمان از اسوه و حجّت خالى نشود كه
«لو لا الحجة لَساخت الارض باهلها».
و شكر خداى
را كه بهترين زاد را در اين سفر الهى كه روح سوار بر مركب جسمانى طى طريق مىكند
تقوى قرار داد (فَانَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى)[3]
تا به غايت قصوى و آخرين مرحله، يعنى لقاى الله برسد (يا
أَيُّهَا الإِنسانُ انَّكَ كادِحٌ الى رَبّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيْهِ)[4] و بالاخره سند مالكيت بهشتش را هم به نام صاحبان اين زاد و توشه
يعنى متقين ثبت و صادر نمود و فرمود: (تِلْكَ الجَنَّةُ
الَّتِى نُورِثُها مِنْ عِبادِنا مَن كَانَ تَقِيّاً)[5]
و چه جايگاه پر نعمتى كه خودش فرموده: (وَلَنِعْمَ دَارُ
المُتّقِينَ)[6]
اينجانب از
سابق علاقه عجيبى نسبت به خطبه متّقين نهجالبلاغه داشتم، به طورى كه هميشه در
خاطرم اين خطبه بر تارك خطب نهجالبلاغه مىدرخشيد، و به نظرم در ميان سلسله
خطبههاى اين تالى تِلو قرآن كه فرش كلام خالق و عرش كلام مخلوق است، خطبه متّقين
بارزترين گوهر اين سلسله در تهذيب نفوس و