responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نشریه حوزه المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    الجزء : 1  صفحة : 8
جغرافياى سياسى



1- بوليوى

بوليوى كه به سرزمين قلع مبارزه و كودتا مشهوراست كشورى است در نواحى مركزى آمريكاى جنوبى و با يك ميليون كيلومتر مربع وسعت . همسايگانش را در غرب پرو و شيلى در شرق پاراگوئه و در جنوب و شمال آرژانتين و برزيل تشكيل مى دهند.

چنانكه مى بينيد بوليوى از معدود كشورهاى آمريكاى لاتين است كه به دريا راه ندارد اين مسئله در وضعيت اقتصادى آن بى تاثير نبوده و عدم دستيابى به آبهاى آزاد. مسائلى را در زمينه بازرگانى و تجارت به وجود آورده است .از طرف ديگر همين موضوع يعنى راه نداشتن به دريا چندين بار در طول حيات همسايگان غربى اش يعنى پرو و شيلى با ناكامى و شكست مواجه شده اند و كوههاى سر بفلك كشيده آن كماكان اين سرزمين سرخپوست نشين رااز هر طرف محصور كرده است .

بد نيست اين نكته را هم اضافه كنيم كه با وجود گذشت سالهاازاين جنگها هنوز نمى توان گفت كه رشداختلافات مرزى بين بوليوى از يكطرف و شيلى و پرو از طرف ديگر كاملااز بين رفته است . چرا كه هنوز هر چند وقت يكبار مجددا زمزمه هائى ازاين دست در آمريكاى جنوبى به گوش مى رسد.

. چنانكه اشاره شد اكثريت قريب به اتاق اهالى بوليوى را سرخپوستان تشكيل مى دهند. در حدود 25 تا 30%از سرخپوستان از نژاد مختلط( متيزو) ميباشند. و بر خلاف سرخپوستان خالص كه به صورت جدااز هم در جوامع روستائى زندگى مى كنند مستيزوها جمعيت شهرنشين اين كشور را تشكل داده اند.

. علاوه بر آنهااقليت پنج درصدى سفيدپوستها بيشتر در شهرها زندگى مى كنند. سرخپوستهاى بوليوى ازاعقاب ملت[ آيمارا] هستند فاتحان اين سرزمين يعنى اسپانيوليهااز روزاول آنها را مجبور كردند كه در معادن كار كنند واكنون نيز كارگران معادن همان سرخپوستها هستند كه با دستمزدهاى ناچيز جان مى كنند. باقى سرخپوستان در مزارعى كه اغلب متعلق به اربابان و گاهى هيز متعلق به خودشان است كار مى كنند و عده قابل توجهى هم به صورت اجتماعات بومى نظير. شان در (آيلو)ها زندگى مى كنند .

آيلو واژه اى سرخپوستى است به معناى قبيله و طايفه با خصوصيات مشترك اقتصادى خانوادگى مذهبى و شايد هم با واژه اى در زبان خودمان هم ريشه باشد. آيلوها يا همان اجتماعاتى كه اجداداكثريت مردم بوليوى و همچنين گروهى از سكنه فعلى اين كشور در آن زندگى كرده اند هم در زمان گذشته و هم در زمان حال هسته هاى اصلى جامعه سرخپوستى سلسله جبال آن را تشكيل داده است . زندگى ساكنين آيلو يكنواخت سخت و سرشاراز رنج و مشقت است كه تنها گاه و بيگاه در جشنهاى عرفانى و مذهبى موقتاازاين حالت خارج مى شود

در چنين جشنهائى كه هنوز در گوسترون بوليوى بر پا مى شود با يك نگاه مى توان به راحتى آميخته اى از مذهب و فرهنگ كهن سرخپوستى مغلوب بوليوى پس از آنكه به دستور كشور گشايان اسپانيائى دين جديد را پذيرفتند به هيچ وجه مذهب واعتقادات اجداد خود را به كلى كنار نگذاشتند. بنابراين مى توان اينگونه استنباط نمود كه اگر چه بر طبق آمارهاى رسمى 95%از بوليويائيها را مسيحيان كاتوليك تشكيل مى دهند معهذااين بدان معنا نيست كه مذهب و فرهنگ صادراتى واتيكان كاملا بر مخيله توده هاى سرخپوست مسلط شده است

به عبارت ديگر اگر چه فاتحان اسپانيائى بر جاى معابد و قلعه هاى سرخپوستى كليسا ساخته اند و نيزاگر چه از حيث اعتقاد به ديانت حضرت مسيح ( ع ) سرخپوستان مسيحى واقعا بى نظيرند لكن به گذشته وافراط در پيوستگى و عشق به نمودهاى فرهنگى و مذهبى سابق از بارزترين مشخصه هاى اجتماعات خالص سرخپوستى در بوليوى به شمار مى آيد.اينها به زبان اسپانيولى يعنى زبان اغلب سكنه آمريكائى لاتين سخن مى گويند بلكه گويش آنها گويشهايى از قبيل آيمارا ريا كوچوآست .اوضاع سياسى بوليوى را شايد بتوان در ناپايدارى دائم و بى ثباتى هميشگى آن خلاصه كرد.

حيات سياسى يكصدسال اخيراين كشورمملواز كودتاهائى است كه حتما يكى از آنها نيز نتوانسته بر ثبات سياسى پايدار دراين كشور منجر شود. ژنرالها يكى پس از ديگرى آمدند و رفتند بدون آنكه در وضعيت رقت بار مردم تحولى پديد آيد.از يك زاويه شايد بتوان رشدهاى ناپايدارى سياسى را دراين كشور كه به بى ثبات ترين كشور آمريكاى لاتين شهرت يافته است در تاريخ گذشته آن جستجو كرد. تاريخ دوره قبل از ورود اسپانيائيها چندان روشن نيست و اطلاعاتى كه مورخان و محققان غربى دراين باره عرضه كرده اند آنقدر پراكنده و ضد و نقيض است كه نمى توان براى آنها اعتبار علمى قائل شد.

بااينحال قدر مسلم آنكه صاحبان و ساكنان اوليه بوليوى چنانكه اشاره كرديم سرخپوستانى بودنداز نژاد آيمارا كه علاوه بر بوليوى در نواحى گسترده اى از غرب آمريكاى جنوبى مسلط بودند. زندگى آرام و صلح جويانه آنهاادامه داشت كه استعمارگران از راه رسيدند و بوليوى هم همانند اغلب ممالك آمريكاى لاتين متسعمره اسپانيا شد.ازاين تاريخ به بعد رنج و محروميت توده ها روز بروز فزونى گرفته و با گذشت زمان و گسترش و نفوذ و تسلط اختاپوس هزار پاى امپرياليسم ابعاد ديگرى نيز بدان افزوده شده است . بنابراين تعجبى ندارداگر بگوئيم با آنكه معادن غنى قلع اين كشور 70%از كل قلع جهان را توليد مى كند و معادن ديگرى مانند مس روى سرب و نفت هم به فراواين يافت مى شود باز بوليوى يكى از فقيرترين كشورهاى جهان است .

كشور گشايان اسپانيائى در دهه 30از قرن شانزدهم قدم به خاك بوليوى گذاردند و پس از سركوب مقاومتهاى پراكنده و نامنسجم بوميان آنجارا به اشغال در آوردند و تا سال 1825 آن را به صورت سلطنتى اداره كردند دراين سال در جريان نهضتهاى استقلال طلبانه اى كه سيمون دو بوليوار آنها را رهبرى كرد و در پى افول امپراطورى اسپانيا بوليوى ظاهرا به استقلال دست يافت و نام آن كه تا آن وقت پروى عليا ناميده ميشد به احترام بوليوار به بوليوى تغيير پيدا كرد هرج و مرج و آشوبهاى سياسى و بى ثباتى فراگيراز زمان استقلال تا اواخر قرن نوزدهم از جمه مواردى بود كه زمينه را براى تهاجم گسترده تر شيطان بزرگ براين سرزمين فراهم ساخت .

از طرف ديگر تعداد بيشمارى از معادن قلع كه به تازگى كشف شده بود چشمها را به اين منطقه از آمريكاى جنوبى متوجه ساخت بااين وجود از آغاز قرن جارى اوضاع سياسى بوليوى غامض بوده است از يكطرف توده هاى محروم در صدد احقاق حقوق از دست رفته شان بر آمدند واز طرف ديگر سيستم هاى سياسى وابسته كه در راس آنها ژنرالها و نظاميان قرار داشته اند. در صدد تثبيت اوضاع به منظور حفظ منافع نامشروع اربابان خويش بودند بازيهاى سياسى و كودتاهائى كه بيشتر آنها حول هوسهاى شخصى دور ميزند زندگى سياسى بوليوى رااشباع كرده است لا تاكنون دراين كشور نزديك به 200 كودتا رخ داده است و حتى يكبار در سال 1970 در ظرف تنها 24 ساعت سه بار حكومت توسط ژنرالها دست به دست گرديد. واين در حالى است كه قلع اين ثروت خداداد سرخپوستان بوليويياى همانند گذشته همچنان به تاراج برده مى شود بااين همه آنچه كه در دهه 50از قرن جارى دراين كشور روى داد جهش تازه اى دراوضاع داخلى بوليوى بود. ظهوراتحاديه هاى كارگرى در صحنه سياست پى آمدهاى مفيدى را براى گسترش روند مبارزات مردمى با خود به همراه آورد و كارگران پس از 3 روز جنگ و درگيرى با نظاميان كاخ رياست جمهورى را به اشغال خود در آوردند و فردى اصلح طلب را كه توسط ژنرالهااز رياست جمهورى كنار گذاشته شده بود دوباره بر مسند كار نشاندند. ولى باز هم اوضاع سياسى اين كشور در جهتى مخالف با منافع مردم هدايت شد و بار ديگر كودتاهاى متعددى روى داد كه از فساد ژنرالها و وسعت جاه طلبى و وابستگى هايش خبر مى داد.

اين روند بين حضور فعالانه ژنرالهاى فاسد در دستگاه حكومتى تا يكسال قبل ادامه داشت تا آنكه به دنبال اعتصابات تظاهرات مردمى وافزايش ابعاد بحران سياسى اقتصادى دكتر هرمان سيلى سوازواز تبعيدگاه خويش در پرو به ميهن بازگشت و قدرت را دراين كشور به دست گرفت .

واكنون كه يكسال از آن تاريخ مى گذرد اگر چه وعده هاى او عملى نشده اما لااقل مى بايست پذيرفت كه تاريخ سياسى اين كشور كه در آن بى ثباتى به بالاترين حد ممكن رسيده بود آغاز دوره جديدى را شاهداست كه شايد بتوان آن را دوران بازگشت تدريجى به ثبات سياسى نام نهاد.

بااينحال بايداذعان داشت كه مردم استثمار شده و محروم اين سرزمين سالهاست كه راه خودارانتخاب كرده برادامه اين راه اصرار مى ورزند. آنها كه در بين تمامى ملتهاى آمريكاى لاتين از حيث برخوردارى از روحيه مبارزاتى تقريبا بى نظيرند ديگر هر تحمل آنرا نخواهند داشت كه رژيمهاى وابسته به استكبار جهانى يا غيرنظامى وابسته بار ديگر سرنوشت آنها را به دست گيرند ازاين رو شرط اصلى موفقيت رئيس جمهور فعلى بوليوى درك همين خواسته مردم و پاى بندى ملى به آرمانهاى انقلابى آنهاست

اسم الکتاب : نشریه حوزه المؤلف : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    الجزء : 1  صفحة : 8
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست