ايشان مطالعات وسيع، دقت فکري، ريزبيني و موشکافي در حل مسائل فلسفي و به کارگيري اين دانش در گرهگشايي از معضلات کلامي و پاسخ به پرسشهاي فکري و اعتقادي داشت. در واقع ميتوان او را پيشگام پرتلاش احياي فلسفه اسلامي ناميد.
شهيد مطهري بهخوبي درک کرده بود که اگر مسائل فلسفي و به طور کلي معارف ديني در فضاي حوزهها محدود بماند، دير يا زود جامعه با يک خلأ فکري و ايدئولوژيک روبهرو ميشود و به همين دليل کوشيد دانشجويان، به ويژه آنهايي را که در آينده نقش مهمي عهدهدار خواهند بود، با اين مسائل آشنا کند و نسل تحصيلکرده را با تشويق و برخوردهاي صميمي به سوي تفکر اسلامي راغب سازد.[1]
فهمپذير کردن فلسفه
شهيد مطهري علاوه بر آنکه براي احياي فلسفه اسلامي در حوزه و دانشگاه کوشش فراواني کرد، کوشيد در چگونگي مباحث، تحولاتي پديد آورد و با بياني قابل فهم، پيچيدگيهاي مباحث را برطرف کند و فلسفه را از آن شيوههاي قديمي به قالبهاي بديع و ابتکاري منتقل سازد؛ يعني محتوا همان بود که علماي سلف و مشاهير گذشته مطرح کردهاند، ولي وي و استادش علامه طباطبايي به تدريس فلسفه سنتي بسنده نکردند، بلکه با همکاري عدهاي ديگر از اهل فضل، حکمت اسلامي را در يک قالب جديد و طرحي نو عرضه کردند که متناسب با نيازهاي عصر و پاسخگوي شبهات ماديگرايان و اهل الحاد بود. بايد اعتراف کرد که شهيد مطهري فلسفه اسلامي را وارد مرحله نويني کرد. اين تلاش در کتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم و ساير دروس و نوشتههاي مطهري که به حکمت و فلسفه اختصاص دارد قابل مشاهده است.
[1] سخنراني درباره شخصيت استاد فرزانه، مرتضي مطهري.