گفت ما او را کافر ميدانستيم! متفکران و علماي ما با چنين منحرفاني روبهرو بودهاند که در گرداب گمراهي غوطه ميخوردند و در آخر هم دست به چنين جناياتي ميزدند.
اينجا، يک پرسش مطرح است که چرا آنان اين اسلامشناس راستين را نشانه گرفتند و کسي را به شهادت رسانيدند که امام او را حاصل عمر خويش دانست و تمام آثارش را بدون استثنا آموزنده معرفي کرد. مگر چه خصوصيتي در سيماي اين عارف سالک ديدند که او را از ملت مسلمان ايران و انقلاب اسلامي گرفتند؟ بايد گفت دشمنان درست تشخيص داده بودند. آنان ميديدند انديشهها، تعاليم و بيانات اين مرد بزرگ چون چراغي فروزان، به جامعه روشني ميبخشد. نبوغ استاد به اندازهاي بود که بسيار زود پي به انحرافات اين گروهکها ميبُرد. با تسلط بر ميراث علمي، فقهي و فلسفي علماي پيشين هر جا انحطاط فکري و عقيدتي ميديد، عکسالعمل نشان ميداد و نقد ميکرد. اجازه نميداد در اعتقادات مردم التقاط پديد آيد و عقايد آنان تخريب شود. او ميکوشيد جوانان را در مسير هدايت قرار دهد و نسلي مؤمن، معتقد، مقاوم و باصلابت پرورش دهد. به اين خاطر دشمنان او را براي هدف شوم خود برگزيدند؛ زيرا او دلهاي مؤمنان را از دست زنديقان و ملحدان نجات ميداد. خفاشصفتان دريافتند تا آفتاب مطهري در آسمان ايران پرتو ميافشاند، ديگر جايي براي آشکار شدن آنان نيست؛ بنابراين مغزش را هدف قرار دادند و امت اسلامي را از وجود چنين رادمرد بزرگ و متفکر والامقامي محروم کردند، تا بتوانند نقشههاي شيطاني خود را عملي کنند و به بدعتگذاري و تحريفات خود ادامه دهند.
دشمنان، مطهري را از دست امت اسلامي ِگرفتند تا بتوانند نقشههاي شوم خود را عملي کنند و حقايق را وارونه نشان دهند و به گمان خود مسير انقلاب اسلامي را منحرف کنند. آنان خواستند ماجراي مشروطيت را تکرار کرده، با به در آويختن امثال شيخ فضلالله نوري، روحانيان متعهد، متدين و مبارز را منزوي سازند. اما دورانديشي رهبر انقلاب و