خويش، انديشههاي چنين روشنفکراني را درباره مسائل اسلامي نقد کرد و لغزشهاي فکري آنان را، که بيشتر ناشي از آگاهي اندک اين قشرها از معارف اسلامي بود، آشکار ساخت. او به منزله کارشناس مسائل ديني و ديدهبان ديانت، با دلسوزي و احساس تعهد، در واکنش به برداشتهاي نادرست عدهاي، نظراتش را به شکل سنجيده و منطقي بيان کرد[1] و برداشتهايي را که با حقايق ديني و واقعيتهاي مسلم آيين اسلام تباين داشت، مردود اعلام کرد.[2]
[1] شهيد مطهري ضمن آنکه در بسياري از بيانات و يادداشتهاي خود از روشنفکر متدين و متعهد و گرهگشاي مسائل فکري و فرهنگي جامعه با تحسين ياد کرده است، روشنفکر غربزده را مورد انتقاد و ملامت جدي قرار داده است. کتاب استاد مطهري و روشنفکران مشتمل بر مباحث منتخبي از آثار آن شهيد است که وجه مشترک آنها ارزيابي توأم با نقد نظرات افراد منورالفکر در ديدگاههاي اسلامي آنان ميباشد و هفت بخش دارد: بخش اول انتقاد از برداشت غلط برخي روشنفکران مسلمان از معجزه ختميه است؛ در بخش دوم دو کتاب اسلامشناسي و از کجا آغاز کنيم دکتر علي شريعتي مورد نقد قرار گرفتهاست؛ از اشتباههاي گروه فرقان اين بود که شهيد مطهري درصدد آن است که نام و ياد و آثار دکتر را از صحنه روزگار حذف کند، در حاليکه از يادداشتهاي استاد برميآيد که وي ميخواسته است با نشان دادن نقاط مثبت و منفي آثار دكتر شريعتي و جدا کردن اشتباهاتش، آثارش را براي عموم قابل استفاده کند. در بخش سوم تأثيرپذيري برخي روشنفکران مسلمان از فلسفه حسي و مخالفت آنان با تفکر و تعمق در مسائل ماوراءالطبيعي گوشزد شده و نظرات مهندس مهدي بازرگان در کتاب راه طي شده در اثبات توحيد و معاد نقد و بررسي گرديده است؛ بخش چهارم، نقد استاد شهيد بر تفکرات غلط برخي افراد چون بنيصدر از رهبري نهضت اسلامي است؛ در پنجمين بخش نظرات استاد درباره اقبال لاهوري آمده است؛ بخش ششم بيانگر مبارزه آن متفکر متدين با تفسير مادي قرآن توسط برخي روشنفکران و گروههاي روشنفکري است و در آخرين بخش استاد به انتقاد از نظر برخي افراد روشنفکر مبني بر ماديت تاريخ از نظر قرآن پرداخته است. از نظرات و نقدهاي استاد برميآيد که برخوردش با روشنفکران مسلمان به گونه حذفي و خصمانه نبوده است، بلکه نقاط قوت و جنبههاي مثبت کارشان را هم مدنظر قرار داده و درباره آنان و افکارشان منصفانه قضاوت کرده و در يادداشتي نوشته است: «اين طبقه (روشنفکران مؤمن و مسلمان) ميتواند حلقه ارتباط فرهنگ غربي و فرهنگ اسلامي واقع شوند، مشروط بر اينکه برنامههايي که به وسيله اين طبقه اجرا ميشود تحت نظارت و کنترل دقيق افرادي باشد که در فرهنگ اسلامي پرورش يافتهاند و در علوم اسلامي اعم از تفسير، فقه، اصول، کلام، فلسفه و ادبيات تخصص يافتهاند و اگر اين نظارت به طور دقيق و جدي صورت نگيرد، زيان اينگونه افراد و برنامههايي که اجرا ميکنند از سودش بسي بيشتر است». (مقدمه کتاب). [2] سخنراني درباره استاد فرزانه شهيد مرتضي مطهري؛ مصاحبه با استاد مصباح بهمناسبت دهمين سالگرد شهادت استاد مطهري.