اسم الکتاب : سيرى در ساحل بينش و منش حضرت امام خمينى(ره) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 85
است كه در بيابان راه را گم كرده باشد: فِي الأَْرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَه،[1] از يك سو، عدهاى او را به سمت خود مىخوانند، كه بيا! از سوى ديگر، شيطانها و ديوها، جرسجنبان بانگ برمىدارند كه پيش ما بيا؛ راه تو و كمال تو اين است و بس. سرانجام، انسان يكى از اين دو راه را برمىگزيند؛ يا دست به درجات صعود زده و بالا مىرود الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرفَعُهـ يا پاى در دركات سقوط برده و فرو مىافتد و تا «اسفل سافلين» فرو مىغلطد.
بنابراين، «مبارزه با نفس» هرگز به اين معنا نيست كه خداوند موجود بدذاتى را آفريده است و بايد شب و روز با او جنگيد و وى را كشت؛ بلكه مبارزه با نفس، يعنى مبارزه با خودخواهى و خودپرستى كه جانشين خداپرستى شده است. مبارزه با آن «خود حيوانى» كه انسان را از اوج صعود تا قعر سقوط فرو مىكشد؛ يعنى قيام بر ضد اين سرسختترين دشمن داخلى نفس. امام خمينى(قدس سره)، مراقبه و محاسبه در اين زمينه و تشخيص خودخواهى از خداخواهى را يكى از منازل سالكان مىدانست.
جمله و نماز پايانى
بعضى از بستگان حضرت امام، خاطرات واپسين روز حيات ايشان را اينگونه
[1] انعام، 71: قُلْ أَنَدْعُوا مِنْ دُونِ اللهِ ما لا يَنْفَعُنا وَلا يَضُرُّنا وَنُرَدُّ عَلى أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الأَْرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَى اللهِ هُوَ الْهُدى وَأُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ؛ بگو: «آيا غير از خدا، چيزى را بخواهيم و عبادت كنيمـ كه سود و زيانى به حال ما ندارد؛ و به اين ترتيبـ به عقب برگرديم، بعد از آنكه خدا ما را هدايت كرده است؟! همانندفردى كه به دليل وسوسههاى شيطان، در روى زمين راه را گم كرده و سرگردان مانده است؛ در حالى كه يارانى دارد كه او را به هدايت دعوت مىكنند و مىگويند:ـ به سوى ما بيا!» بگو: «تنها هدايت خدا، هدايت واقعى است و ما دستور داريم كه تسليم پروردگار (مالك) جهانيان باشيم».
اسم الکتاب : سيرى در ساحل بينش و منش حضرت امام خمينى(ره) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 85