اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 380
حيوان ملى است و طاووس دلفريب با تاج زيبا و پرهاى رنگارنگِ خيره كننده، سمبل پرنده ملى. اين دو حيوان در افسانههاى كهن و فرهنگ باستانى و ادبيات معاصر امروز جايگاهى بس شايان دارند.
در راه برگشت از ميسور، در پارك وسيعى در ميانه راه توقف كرديم؛ باغى بسيار بزرگ، مفروش به چمن طبيعى، با انواع گل و گياه و سبزه، حاصل استعداد طبيعى خاك، همراه با نواى دلنشين پرندگان خوشالحان، بهشت چشمنوازى از عطر و صفا و صدا كه آدمى را در آرامشى عجيب به حالت خلسهوارى مىبُرد.
از حاجآقا مىپرسم نظرتان درباره اين باغ چيست؟ مىگويند از آن باغهايى است كه آدم نمىتواند زيبايىاش را طبعاً در ذهنش هم تصور كند. «تصديقحسن» روحانى سيدى كه همراهمان آمده مىپرسد: حاجآقا! اين باغ كه به اين زيبايى است پس باغهاى بهشتى چگونهاند؟ حاجآقا در پاسخش مىگويند: خدا اين باغها را در دنيا آفريده كه آدم يك خرده دلش هوس باغهاى بهشتى را بكند. من اضافه مىكنم: حاجآقا در وصف اين باغ شعرى بفرماييد. ايشان خيلى جدى مىگويند: يادداشت مىفرماييد؟ و بعد فىالبداهه شعرى مىسرايند به طنز؛ اين هم چشمهاى از ذوق و لطافت ايشان كه در بلنداى صلابت و علم و آگاهىهاى بىكرانشان كمتر به چشم آمده است.
امروز روز مبعث است و من يادم رفته ميمنت اين روز را به ايشان تبريك بگويم. دست و صورتشان را مىبوسم و از ايشان مىخواهم دعا كنند سال ديگر همين زمان، در جوار مرقد مطهر ارباب دلهاى عاشق باشيم. با خاطره اين باغ و شادى اين آرزو، ميسور را ترك مىكنيم.
اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 380