اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 170
اسمها كه خوانده مىشد، ديگران صلواتى مىفرستادند و حاجآقا، جوايز را كه فقط كاغذ تذهيب شده سادهاى بود بىقاب و شيشه و هيچ تشريفات ديگرـ اهدا مىكردند. طلبهها هم خوشحال بودند و راضى. اين اندازه سادگى و اين قدر قناعت، دستكم براى ما كه اين چند روزه زندگى اينجا را تجربه كردهايم، تعجبى نداشت. سادهزيستى و تجملگريزى در هند سنتى نهادينه شده است. نه موج است و نه مد و نه ويژه برخى طبقات اجتماعى و اديانى خاص، در حقيقت سادهگرايى جلوهاى از فرهنگ عمومى اين كشور است و در همه شئون زندگى فردى و اجتماعى مردم هم تبلور يافته. عموم هنديان نه ويلا دارند و كاخ و خانههاى آن چنانى و ماشين فلان مدل و نه حرص داشتن اينها را. به نعمت قناعت و امساك از نقمت طمع و آز آزادند و اين بىنيازى و قناعت را پادشاهى مىدانند و سلطنت.
بعد از اهداى جوايز، به رسم اينجا حاجآقا گوشهاى مىايستند براى فشردن دستها هنگام خداحافظى. هركس كه به ايشان مىرسد، دستشان را مىبوسد وگرنه اندكى سر خم مىكند و سلامى مىدهد. يكى از طلبههاى زيرك تا فلاش دوربين عكاس رو به رو را مىبيند دستان حاجآقا را رها نمىكند. بعد از او يكى دو تن ديگر به همين خيال كنار حاجآقا رو به دوربين قرار مىگيرند اما صفىحيدر تأكيد مىكند كه بگذرند و بگذرند از اين فرصت كه فرصت نيست.
اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 170