responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 136

نظام‌الدين مى‌رويم. در يك دالان باريك با قدرى كاغذ و كتاب كه روى زمين پريشان شده‌اند، مردى كه تازه به مرز كهن‌سالى رسيده به گرمى به استقبالمان مى‌آيد، و با اصرار از حاج‌آقا كه همان‌جا رو به روى او بر زمين مى‌نشينند مى‌خواهد كه بر روى زيراندازى كه مى‌اندازد، بنشينند. دكتر كه هندى را به خوبى ياد دارد، باب سخن را با او مى‌گشايد و ظاهراً فراموش مى‌كند كه ما هندى نمى‌دانيم و محتاج ترجمه‌ايم. به مدد چند واژه آشناى فارسى مى‌فهميم كه صحبت درباره ماست و اين‌كه از قمِ ايران آمده‌ايم. متولى، نامى از مشهد رضا مى‌برد و حتى مى‌كوشد چند جمله‌اى به فارسى سخن بگويد كه در اين كار توفيقى نمى‌يابد. مصاحبت با او طولانى نمى‌شود. در راه برگشت، چشممان به يك رخت‌شوى‌خانه عمومى مى‌افتد. دلمان نمى‌خواهد سخن ازلطافت طبع اميرخسرو را با صحبت از كثيفى اين‌جا و به طور كلى وضعيت نامناسب بهداشتى هند به پايان ببريم‌؛ پس بابى ديگر مى‌گشاييم.

 

بوى فقر

كوچه‌هاى تنگ و باريك با جوى‌هاى كم عمقشان كه به دليل انباشته شدن از انواع زباله‌ها به كندى حركت مى‌كنند. گاوهاى مقدس كه آسوده خاطر گام برمى‌دارند. وسائل نقليه حيوانى كه بسيارند و بى‌ضابطه در هر كجا كه باشد آلودگى مى‌زايند، و آنها كه حيوانند و بى‌ادراك، كه برخى آدميان بزرگ‌سال نيز بى‌هيچحجبى در جوى‌هاى پر از گِل و لاى ادرار مى‌كنند و تقليد مى‌كنند كارشان را

اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 136
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست