اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 113
سنگهاى سليمانى (باباقورى)، فيروزه را از تبت و مرجان و مرواريدهاى اصيل را از دل اقيانوس.
صدها كارگر براى ساخت تاجمحل جان دادند و شهرتش را به شاهجهان سپردند. شايد گردشگرانى كه امروز از تاجمحل و از قبرهاى مرمرين شاه جهان و ملكهاش ديدن مىكنند، هرگز نه ياد آن صدها كارگر جان داده بيفتند و نه حتى معمار اصلى تاجمحل كه به دستور شاه، دستهايش را قطع و چشمهايش را كور كردند تا تاجمحل، ممتاز بماند، و حتماً خيلىها هم نمىدانند كسى كه تاج محل به خاطر او ساخته شد هرگز اين كاخ رؤيايى را نديد.
آرى چه عجب دارى كاندر چمن گيتى *** جغد است پى بلبل زاغ است پى الحان
گهگه به زبان اشك آواز ده ايوان را *** تابو كه به گوش دل پاسخ شنوى ز ايوان
دندانه هر قصرى پندى دهدت نو نو *** پند سر دندانه بشنو ز بُن دندان[1]
گفتيم كه مردمان جهان دو دستهاند آنان كه تاجمحل را ديدهاند و آنها كه هنوز به ديدن آن موفق نشدهاند و ما به رغم همه اين توصيفها، از گروه دوم بوديم اينكه چرا، بماند از اسرار اين سفر.
اكبرشاه
در تاريخ هند و به ويژه تاريخ فرمانروايى مسلمانان بر اين سرزمين، نام اكبرشاه (1014ـ963 هـ.ق) امپراتور نامآور گوركانى به چند دليل شهرت يافته است؛ دوران پرماجرا و سراسر فراز و