است، به عنوان سد مستحكمى كه در مقابل آنها قرار دارد، از ميان بردارند.
آرى، آنچه امروز جهانخواران را بيش از هر چيز ديگرى به وحشت انداخته است، قدرت اسلام و حضور فعال آن در عرصه هاى مختلف سياسى، اقتصادى و فرهنگى است.
بنابر اين طبيعى است كه استكبار جهانى، در قله اهداف خويش جهان اسلام را كه به عنوان آخرين دين الهى، همواره در برابر تجاوزات بى شرمانه غرب ايستاده است، به طور جدّى آماج حملات شديد فرهنگى خود قرار دهد و با ترويج فرهنگ آلوده خويش از راه اشاعه تفكر مبتذل مادّى و نشان دادن مظاهر فريبنده دنياى صنعتى، در فرهنگ اصيل اسلامى رخنه كرده، ارزشها و باورهاى دينى را سست نمايد و اندك اندك ريشه اعتقادات امت اسلامى را بخشكاند و سپس از دو دستاورد تمدّن جديد غرب، كه يكى تكنولوژى و ديگرى آلودگى اخلاقى و لجنزار فرهنگى است، همواره سراب اولى و رنگ و لعاب آن به وى نشان دهد و هنگامى كه خوب به آن نزديك شود او را مانند خود در دومى كه منجلاب فساد است غرق سازد!
نكتهاى كه دراينجا قابل ذكر است و توضيح آن خواهد آمد، اتهام ناجوانمردانهاى است كه تحت عنوان مخالفت اديان آسمانى با پيشرفت علم و صنعت و رفاه اجتماعى، به دامان پاك اسلام نيز وارد كردهاند و از آن دروغهايى است كه تلاش فراوانى شده تا خود تاريخ نيز آن را باور كند، اما هرگز اينچنين نيست و حتى قضيه دقيقاً عكس آن است. زيرا همانگونه كه تاريخ به وضوح شهادت مىدهد، رشد صنعت و تحول اقتصادى در جامعه اروپا، مرهون تماس علمى، فنى، اقتصادى و تجارىاى است كه غرب در جنگهاى صليبى، در قرون دهم، يازدهم و دوازدهم، با جامعه