دانش و صنعت پرواز كند و قله هاى تكنولوژى را فتح نمايد، اما همزمان، خود را در حصارهاى بلند تمدن بى روح مادى زندانى كرد و بدينسان از چالهاى بيرون آمد و به چاهى فرو افتاد!
انحطاط اخلاقى غرب، نتيجه ترويج مكتبهاى منحرف فكرى «اومانيسم ـ انسان مدارى»، «ليبراليسم ـ آزادى بى حد و مرز» و به دنبال آن «نيهليسم ـ پوچ گرايى» بود كه پس از نهضت رنسانس، در راستاى مذهب ستيزى پايهگذارى شدند.
بدين سان بشر غربى امروز، با اصالت دادن به تكنيك و اقتصاد، در چنگال ماشينيزم و زندگى ماشينى گرفتار شده و سيطره تكنولوژى، خود او را نيز به يك ماشين تبديل كرده است به طورى كه ديگر زندگىاش فاقد هر گونه معنا و فضيلت و هدف مىباشد و به همين جهت به «پوچى» روى آورده است.
جهانخواران سلطه گر در سرتاسر قرن اخير، با همه امكانات تلاش كردهاند كه جهان بينى اومانيسم را در همه جهان و به ويژه در كشورهاى جهان سوم و بالاخص در ممالك اسلامى توسعه دهند و هدف آنها، سرسپردگى مطلق و وابستگى همه جانبه سياسى، فرهنگى و اقتصادى و غارت فرهنگ و منابع اين كشورها بوده است. در اين رابطه آنها با استفاده از توان تكنولوژيكى فوق مدرن در صنعت ارتباطات، و پيش از آن با فرستادن ميسيونرهاى مسيحى به عنوان سپاهيان صلح و برانگيختن عناصر خود باخته بومى كشورها در اجراى انواع برنامه ها و روشهايى كه غالباً در پوشش علمى نيز فاقد هر گونه ارزش واقعى است و سر انجام با بكارگيرى تمامى شيوه ها و ابزارهاى مخرب سعى كرده و مىكنند تا فرهنگى را كه ريشه الهى دارد و محور همه حركتهاى آن بينش توحيدى