تاريخ سياسي ايران، تا به امروز، نهضتها و قيامهاي پرشماري به خود ديده است. نهضت سربداران خراسان، قيام و حكومت علويان (سادات مرعشي) در مازندران، نهضت مشروطيت، حماسة سردار جنگل در گيلان، قيام تنگستانيها در بوشهر، قيام شيخ محمّد خياباني در تبريز و نهضت ملّي شدن صنعت نفت، تنها، نمونههايي از اين جملهاند.
اما حماسة بزرگ پانزدهم خرداد، كه با تدبير و رهبري خردمندانه امام خميني(رحمه الله) و پشتيبانيِ مرجعيت، روحانيت و مردم صورت پذيرفت، سرآمدِ همة اين نهضتها و قيامها و ـ بيشك ـ نقطة عطفي در تاريخ ايران است.
قيام پانزدهم، گام بلندي بود در راهي كه به انقلاب بزرگ بهمن رسيد، و زمينهاي شد براي تحقق حكومت شيعي ايران. اين حركت خودجوشِ ديني، با ابعاد گونهگون خود، تأثيري شگرف بر انديشه و عملِ مسلمانان و بلكه تمام مستضعفان جهان گذاشت، و سرآغاز شكوفايي اسلام و استقلال و آزادي ملّت شد.[1] به اين ترتيب، نهضت خرداد، خطري جدّي براي موجوديت نظامها و حكومتهاي دينستيز به شمار آمد، و مبارزه ميانِ دو قطب مخالف آن، عميقتر و وسيعتر شد. اما سرانجام به ياري خداوند، پيروزي از آن امام خميني(رحمه الله) و پيروان راستينِ او گشت و جمهوري اسلامي ايران بنيان گرفت.
اينك سالهاست كه از تأسيس جمهوري اسلامي ميگذرد، و اين نظام با وجود تمام مخاطرات و مشكلات دروني و بيرونياش ـ در عصر مدرنيته و پسامدرنيته ـ به پيش ميرود و ميبالد، و هر يك از ما به منزلة فردي از