برخي شعارها و فعاليتهاي احزاب و گروههاي داخلي و خارجي، و تبيين حقيقتِ پنهان اين اقدامها، جنبة ديگري از فعاليتهاي امام خميني به شمار ميآيد.
آيات و رواياتي كه به چيستي حقيقت اسلام ميپردازند، حكايت از آن دارند كه حقيقت و لبّ دين، اطاعت و تسليم محض در برابر فرمانهاي خداوند است:
الاسلام هو التسليم و التسليم هو اليقين، و اليقين هو التصديق، و التصديق هو الاقرار، و الاقرار هو الاداء، و الاداء هوَ العمل؛[1] اسلام همان تسليم در برابر خدا، و تسليم همان يقين داشتن، و يقين اعتقاد راستين، و باور راستين همان اقرار درست، و اقرار درست انجام وظيفه، و انجام وظيفه همان عمل كردن به احكام دين است.
بر اين اساس، دين، امري است تجزيه ناپذير كه نميتوان بخشي از آن را پذيرفت و بخشي ديگر را وانهاد: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون؛[2] آيا به بخشي از كتاب ايمان ميآوريد و به بخشي ديگر از آن كفر ميورزيد؟ پس پاداش كساني از شما كه چنين كنند، جز خواري در زندگي دنيا نيست، و در روز بازپسين به سختترين عذاب باز ميگردند، و خداوند از آنچه انجام ميدهيد غافل نيست.
اين آموزة حياتيِ اسلام، يكي از محورهاي اصلي تفكر امام خميني(رحمه الله) در تمامي زمينههاي مبارزاتيِ ايشان به شمار ميآيد، و با توجه به اين نگره، حقيقت بسياري از تلاشهاي روشنگرانة ايشان آشكار ميگردد؛ يعني هرگاه فرد يا گروهي حكمي از احكام اسلام را به هر نحو زير سؤال ميبرد، امام خميني