در برابر، منابع ديني، عالمان را از رذيلة «كتمان علم» و «خودداري از نشر معارف به ديگران» بر حذر داشتهاند. بويژه هنگامي كه انحرافات فكري و تحريفها و بدعتها در جامعه پديد آيد. صاحب چنين رذيلهاي گرفتار لعن و نفرين خداوند و مخلوفاتِ اوست و در قيامت نيز دچار آتش و عذاب پروردگار خواهد شد.[1]
اما آموزش معارف دين، همانگونه كه اشاره شد جنبهاي فراگيرتر و عموميتر نيز دارد، كه ذيل عنوان تبليغ دين قابل بررسي است. اگر وظايف يك روحاني را به دو حوزة شخصي و اجتماعي تقسيم كنيم، حوزة شخصيِ آن شامل وظايفي خواهد بود كه وي در قبال خود و خانوادهاش دارد. اين تكليفي است كه بر عهدة هر مؤمني نهاده شده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَة؛[2] اي كساني كه ايمان آوردهايد، خودتان و كسانتان را از آتشي كه سوخت آن مردم و سنگهاست حفظ كنيد.
اين تكليف بر عهده همگان است و هر كس بايد در قبال خود و نزديكان خويش احساس وظيفه كرده، همان طور كه در فراگيري معارف ديني و خودسازي ميكوشد، ديگران را نيز تا حد توان از گمراهي و تباهي بر حذر دارد.
اما روحاني به منزلة عضوي از قشري خاص وظايف اجتماعيِ بهخصوصي بر دوش دارد. اين مسئوليت اجتماعي را ميتوان در سه حوزة مختلف ـ و البته متداخل ـ تقسيمبندي كرد.
نخستين حيطة مسئوليت روحاني، تكليف او در قبال جامعة خودِ اوست؛
[1] محمّدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 2، ص 67 ـ 68 و 72، محمّد محمّدي ريشهري، ميزان الحكمة، ج 6، ص 272 ـ 273. [2] تحريم (66)، 6.