كثرتگرايي سياسي و ناكارآمدي الگوهاي غربيِ آن در ايران
كشمكشهاي سياسيِ ميان احزاب و گروههاي كشور، از آغاز پيروزي نهضت، و تداوم آنها تا به امروز زيانهاي پرشماري بر جامعه و نظام اسلامي تحميل كرده است. يكي از پيامدهاي اين اختلافات، به بنبست رسيدنِ فعاليتهاي پارهاي از تشكّلها و احزاب بوده است.
سرخوردگي و بدبيني مردم دربارة تلاشهاي حزبي يكي ديگر از اين پيامدهاست.
بروز بحرانهاي زيانباري همچون تورّم، بيكاري، گسترش فسادهاي اداري و اخلاقي محصول ديگر الگوي غربي پلوراليسم سياسي است. كاهش كمّي و كيفي فعاليتهاي سازندة عمراني واقتصادي و آموزشي و... نتيجة ديگر فعاليتهاي احزاب و رقابتهاي گروهي آنها براي يارگيري بيشتر و كسب قدرت افزونتر است.
حيف و ميل بيتالمال وسرمايههاي كشور نيز از جمله پيامدهاي تبليغات بسيار فراگير حزبي و رقابتهاي ميان آنهاست. هدر رفتن نيروهاي كارآمد نظام در اين گونه مبارزات و در نهايت فراهم آمدن زمينه براي نفوذ بيگانگان و دشمنان رهاورد اين سياستهاي غلط و خطرناك حزبياند.
سياست تكحزبي و ناكارآمدي الگوي غربي آن در ايران
اينك با نظر به ناكارآمدي كثرتگرايي سياسي و الگوي غربيِ تعدّد احزاب و نيز ناسازگاري آن با روح تعاليم اسلام، اين سؤال مطرح ميشود كه با توجه به نامعقول و نامشروع نبودن «فعاليتهاي حزبي»[1] بهتر نيست به تأسيس حزبي
[1] برخي مفسران و پارهاي پژوهشگران سياسي ـ مذهبي آية 46 سورة سبأ را دليل بر مشروعيت و معقوليت فعاليتهاي حزبي دانستهاند. در اين باره مراجعه كنيد به: ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 18، ص136.
همچنين اصل 26 قانون اساسي جمهوري اسلامي، قانوني بودن فعاليتهاي حزبيِ منطبق با شرع و مصالح كشور را تأييد ميكند.