پيروزي آن تا به امروز رخ داده است حقيقتي تلخ را نمايان ميسازد: علت همه ـ يا دست كم بيشترِ ـ اين ناكاميها بياعتنايي يا كمتوجهي به انديشههاي نوراني امام خميني(رحمه الله) و كوتاهي در كاربست دقيق و مو به موي راهكارها و تدبيرهاي حكيمانه ايشان در زمينههاي مختلف فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي و... بوده است. اگر ـ دانسته يا نادانسته ـ در زمينه فهم و به كار بستن انديشهها و رهنموهاي رهبر انقلاب، انحرافي صورت نميگرفت، بيترديد، كشور دچار بسياري از ناكاميها و ناملايمات وانحرافهايي كه تاكنون رخ داده است، نميشد.
پس از پيروزي انقلاب و اوجگيري فعاليت گروههاي مختلفي كه برخي، از الگوهاي غربي يا شرقي اثرپذير بودند و افرادي با فرهنگها و مكتبهاي فكري متعددي نيز در ميان آنها حضور داشتند، رفته رفته اين انديشه در فضاي سياسي كشور شكل گرفت كه كشور اسلامي ايران نيز بايد از الگوهاي حزبي معمول در دنيا پيروي كند. بر اين اساس، براي وحدتبخشي بين گروهها و طراحي وبرنامهريزي براي امكانات و سازماندهي قوي و منسجم نيروهاي متعهد نهضت و به منظور جلوگيري از پراكندهكاريها و هدر رفتن امكانات و نيروها، پارهاي از ياران امام و نيروهاي فكري نهضت، طرح تأسيس تشكيلاتي حزبي را ارائه كردند.
به اين ترتيب آنان اصرار ميورزيدند كه اگر يك حزب قويِ اسلامي تشكيل شود، ميتوان نيروهاي مؤمن و متعهد به نهضت و نظام را زير ساية آن جمع كرد و همگي آنان را به يك يَدِ واحد در خدمت اسلام و انقلاب تبديل ساخت.
به هر روي، با آنكه امام خميني(رحمه الله) چندان موافق تأسيس چنين تشكيلاتي نبود، سرانجام با اصرار برخي از فعالترين يارانشان توصيه فرموده بود كه اگر در حزبي شركت ميكنيد، درحزب اسلامي شركت كنيد،[1] و به اين ترتيب بودكه حزب جمهوري اسلامي تأسيس شد. اما آنچه خودِ امام قبل از انقلاب