ميلاني، و نيز بزرگان ديگري در نجف، قم، تهران، مشهد و... مطرح بودند و هر يك مقلداني در سراسر ايران داشتند، و ناشناختهترينِ اين مراجع ديني، سيد روحالله خميني بود. وي تا آن زمان، نه رسالهاي چاپ كرده بود و نه هيچ اقدام ديگري كه او را در مقامِ يك مرجع تقليد مطرح سازد، صورت داده بود.
به اين ترتيب در آن زمان اكثر مردم ايران، از مراجع دينيِ ديگري غير از امام خميني(رحمه الله) متابعت ميكردند. اما با آغاز نهضت اجتماعي و ديني امام، همة مردم، به مدد فراستي كه خداوند به ايشان اعطا فرموده بود دريافتند در اين حركت الهي ميبايد تابع فرمان او باشند و از هر گونه پراكندگي و تكروي و اِعمال سليقههاي شخصي و گروهي و جناحي بپرهيزند. از اين روي، شمار بسيار زيادي از مردم، با آنكه مقلّد مراجع دينيِ ديگري بودند و در بسياري مسائل و زمينهها از آنان پيروي ميكردند، در حركت مبارزاتي و اجتماعي خود، هماهنگ و يكپارچه، مطيع فرمانهاي امام خميني(رحمه الله) بودند، و همين اتحاد و انسجام و همدليِ ميان مردم مسلمان ايران و اطاعت محض آنان از امام خميني(رحمه الله) سبب شد تا پس از پانزده سال مبارزه و تلاش، پيروز شوند، و معجزة قرن، در قالب نظام جمهوري اسلامي ايران تحقّق يابد.
راهكار حفظ و تداوم نهضت
پس از آنكه رمز پيروزي نهضت آشكار شد، نوبت به يافتن راه و رمز حفظ و تداوم و پيشرفت آن فرا ميرسد. همان طور كه پيشتر گذشت، اعتصام به ريسمان الهي و دوري از تفرقه، ماية عنايت خداوند به بندگان و ايجاد الفت ميان قلبهاي آنان است.[1] اگر دلهاي بندگان با هم نزديك و مهربان باشند و
[1]وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا...؛ «و همگي به ريسمان خداوند چنگ زنيد و پراكنده نشويد، و نعمت خدا را برخود ياد كنيد: آنگاه كه دشمنانِ [يكديگر] بوديد، پس ميان دلهاي شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم باشيد» (آل عمران، 103).