براي يافتن ريشههاي اصلي قيام خرداد، بهتر آن است كه پيش از پرداختن به زمينههاي اجتماعي و سياسي، و آنچه بين امّت اسلامي و سلطنت پهلوي گذشت، قدري به عقب بازگرديم و اصل ماجرا را با نگاهي معرفتي بنگريم. مقصودْ همان زماني است كه خداوند در كار آفرينش آدم بود!
آنگاه كه خداوند به فرشتگان گفت «من در زمين جانشيني قرار خواهم داد» ايشان پرسيدند «آيا كسي را در آن قرار ميدهي كه فساد و خونريزي كند؟!»[1]
آنان در آن مقام دريافته بودند كه در آدمي ويژگيهايي هست كه او را بر تباهكاري توانا ميسازد.
در بينش اسلامي، افزون بر موجودات محسوس و مادي، موجودات بسيار پرشماري نيز هستند كه از دسترس حواس و ابزار ادراكيِ ما به دورند. ملائك يا فرشتگان آسماني از اين جملهاند.[2] اين موجوداتِ مجرد، همگي در يك مرتبه نيستند بلكه مراتب و مقاماتِ گوناگوني دارند: وَ مَا مِنَّا إِلاّ لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُوم؛[3]«هيچ يك از ما نيست مگر آنكه مقامي معلوم دارد». از بعضي آيات
[1] بقره (2)، 30. [2]و ليس في اطباق السّماء موضع اهاب الاّ و عليه ملك ساجد، اوساع حافد ...؛«در تمام آسمانها جاي پوستيني نميتوان خالي يافت مگر آنكه فرشتهاي به سجده افتاده يا در كار و تلاش است ...»نهجالبلاغه، خطبه 91؛ محمّدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 59، ص 174، و ج 77، ص 324؛ ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 6، ص 345. [3] صافات (37)،164.