اعمال سخني به ميان آورد. بنابراين ممكن است پيروان يك دين چيزي را خوب بدانند و پيروان ديني ديگر همان را زشت و ناپسند بشمارند و آن را تخطئه كنند، و از اين جهت، هيچ يك از آن دو نميتوانند بر ديگري سختگيري كنند. بر اين اساس جنگ و خشونت و مبارزه به خاطر امور ارزشي بيمعنا و خطا خواهد بود و كسي نبايد بر سر مسائلي كه اساساً بر هيچ واقعيت عيني و خارجياي استوار نيستند با ديگران محاجّه يا ستيز كند. بديهي است تنها راهي كه براي دفاع از باورها و ارزشها باقي ميماند ايجاد تفاهم از طريق گفتوگو، و مماشات با تمام مخالفان و حتي دشمنان است، و نيز آشكار است كه با پذيرش اين ديدگاه، بسياري از باورها و ارزشهاي كليديِ اسلام، نظير جنگ با دشمنانِ دين و شهادت و جانبازي براي حفظ ارزشها از اين فرهنگ الهي رخت برميبندند.
اما قرآن كريم در اين زمينه ميفرمايد:
وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِين؛[1] و چه بسيار پيامبراني كه همراه او تودههاي انبوه، كارزار كردند؛ و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد، سستي نورزيدند و ناتوان نشدند، و تسليم [دشمن] نگرديدند، و خداوند شكيبايان را دوست دارد.
كلمات نخستينِ اين آيه، از فراوانيِ شمار پيامبراني حكايت ميكند كه براي خدا و به خاطر بر پا داشتن ارزشهاي دين قيام كردهاند، و بسياري از دينداران نيز در ركاب آنان جنگيدهاند.
همچنين پارهاي از آيات قرآني، مؤمنان را به ستيز با دشمنان دين تحريص و تشويق ميكنند. براي مثال: