كه مخالفانِ او طيِّ مبارزات قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به كار بردهاند، مدخلِ بسيار خوبي براي ورود به اين بحث خواهد بود. همچنين بررسي دگرگونيهايي كه پس از رحلت ايشان در جامعه اسلامي ايران ـ چه در عرصة سياستگذاريهاي مختلف دستگاههاي حكومتي، چه در عرصههاي غير حكومتي ـ رخ داده است و مقايسة وضعيت كنوني، با اوضاع دوران حيات امام خميني(رحمه الله)، راهگشاي كشف و دفع بسياري از شگردهاي دينستيزانِ امروز است.
حذف شخصيت و شخص امام(رحمه الله)
گفتهها و عملكردهاي امام خميني(رحمه الله) در تمام دوران مبارزه با رژيم پهلوي ـ و نيز پس از آن ـ به روشني گواهي ميدهد كه «احياي دين و مبارزه با دينستيزان»، بزرگترين هدف او از تشكيل و ادامه نهضت 15 خرداد 42 بوده است. سخنرانيها، بيانيهها، اعلاميهها و نيز وصيتنامة تاريخيِ ايشان، شاهدان صدقِ اين مدعايند. اين آرمان بلند، امام را به منزلة مظهر حق و بزرگترين نمودِ روحانيت، آماج كينهتوزيها و دشمنيهايِ بزرگترين جلوههاي طاغوت قرار ميداد. از اين روي، شگردهاي معمولِ دشمنان ايشان ـ همانطور كه انتظار ميرفت ـ برضدّ ايشان و پيروان و آرمانهايشان به كار افتاد، و به اين ترتيب از ميان بردن شخصيت و شخص ايشان در دستور كار دشمنان قرار گرفت. از سال 40 و 41 به بعد، رژيم پهلوي به طور مستقيم و غير مستقيم و با انواع افتراها و تهمتها سعي كرد شخصيت اين فقيه آزاده و دانشمندِ شجاع را وارونه و مخدوش جلوه دهد. براي مثال محمّدرضا پهلوي و ديگر سرانِ رژيم در سخنرانيها و مصاحبههايشان با خبرنگاران داخلي و خارجي، همچنين بسياري مطبوعات وابسته به دستگاه حكومت و نيز برخي گردانندگان مجلات خارجيِ كشورهاي اسلامي از امام با عنوان «عامل