اسم الکتاب : نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 62
بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است؛ حق واجبى كه خداى سبحان، بر هر دو گروه لازم شمرد». پس از اينكه خداوند چنين حقى را براى خودش قرار داد كه مردم مطيع او باشند، از اين حق، حقوق بعضى بندگان بر بعضى ديگر را مشتق نمود. از اين نكته استفاده ميشود که ريشة همة حقوق، حقى است كه خدا دارد و آن اينكه به مردم دستور دهد و مردم او را اطاعت نمايند. اگر با ذهن خالى از شبهات در اين عبارت دقت كنيم، به خوبى درك مىكنيم كه نظر حضرت امير مؤمنان(عليه السلام) اين است كه هر حقى كه در جايى به نفع كسى و عليه ديگرى ثابت شود، بايد از «حق الهى» نشأت گرفته باشد. در بينش اسلامى هيچ كس ذاتاً حقى بر افراد ديگر ندارد، مگر خداوند كه ذاتاً و اصالتاً بر همة بندگان داراى حق است و اوست كه بر اساس اين حق، حقوقى را براى ديگران قرار داده است.
در اين بيان، از روش استدلال تعبدى استفاده کرديم؛ يعنى گفتيم اسلام چنين ديدگاهى دارد و دليل آن، رواياتي از امام علي و امام سجاد(عليه السلام) است. البته اينگونه استدلال فقط براى كسانى قانع كننده است كه قبلاً امامت و عصمت اين بزرگواران را پذيرفته باشند.[1]
برهان عقلى بر منشأ بودن حق خداوند
اگر كسى بخواهد با نگاه بروندينى به اين مسئله توجه كند، بايد ببيند عقل در اين باره چه مىگويد. آيا مىتوان با دليل عقلى اثبات كرد كه حق خدا منشأ حقوق است و حقوق بشر بايد از حق او نشأت بگيرد؟ البته اين استدلال عقلي، متوقف بر يک پيشفرض است و آن اينکه خدايي وجود دارد که داراي حق ميباشد. ميخواهيم از نظر عقلي اثبات کنيم که حق خدا خاستگاه همة حقوق است. در غير اين صورت، براي کسي که اصل وجود خدا را نميپذيرد، اين بحث فايده ندارد و منطقي نيست.