اسم الکتاب : نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 37
ناس، اُناس، انس، إنسيّ، أناسىّ، بني آدم. بحث در اين الفاظ از اين جهت كه از چه ريشهاى گرفته شدهاند و به چه مناسبتى به هر يك اطلاق مىشوند ـ مثلاً نظير آنچه برخي در مورد كلمة «انسان» گفتهاند از ريشة «انس» است و برخى نظر دادهاند كه از مادّة «نسيان» است ـ تأثيرى در فهم معناى هر يك از آنها به منزلة يك اسم عام براى اين نوع از موجودات ندارد.
به هر حال، ما مىدانيم كه مثلاً همان كلمة انسان، اسم جنسى است كه بر تك تك افراد بنىآدم اطلاق مىگردد و مانند ساير اسمهايى كه براى «انواع» وضع شده، دانستن ريشة لغوى آن اثرى در فهم اين معنا ندارد. بر فرض هم كه توانستيم از لحاظ لغوى با تحقيق شواهدى پيدا كنيم كه واضع لغت به چه مناسبتى چنين اسمى وضع كرده است، اين مطلب كمكى به فهم معنايى نميکند كه ما از آن درمييابيم. اين بحثها ممكن است در اتيمولوژى[1] (علم اشتقاق و شناسايي اقسام کلمه) يا در زبانشناسى ارزشمند باشد، ولى از نظر بحث تفسيرى، هيچ فايدهاى نخواهد داشت.
البته در بين مفسران هم گاهى اختلافاتى در استعمال اين كلمات وجود دارد كه آيا مرادفاند يا با هم فرق دارند، و اگر فرق دارند، اين فرق جنبة دستور زبانى دارد يا از لحاظ معناست. مثلاً برخى در مورد دو واژة «انسان» و «بشر» گفتهاند كه اين دو، از لحاظ اصل معنا، با هم فرق دارند: چون بشر با مادّة «بشر= ظاهر بدن» مناسبت دارد، پس در آن بيشتر جنبة ظاهرى ملحوظ است، اما انسان كه با «اُنس» مناسبت دارد و اُنس از ابعاد معنوى انسان است، بيشتر با جنبة معنوى و كمال و فضيلت او تناسب دارد.
در اين زمينه بايد گفت به فرض آنكه در اطلاقهاى ما يا حتى در اطلاق عرب فعلى، چنين نكتههايى هم ملحوظ باشد، در كاربُرد قرآنى، تا جايى كه ما استقصا كردهايم، نمىتوان شاهدى براى اين مطلب يافت.[2]