اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 67
يك صدم آن خالى باشد آنگاه راه مغالطه و فريبكارى باز مىشود. نظام اسلامى ما هزاران حسن و خوبى دارد، اما در عين حال خالى از عيب و نقص هم نيست. كسانى كه دنبال گمراه كردن مردم هستند همان چند صدم خالى ليوان را بزرگ مىكنند و با مستمسك قرار دادن آن، هزاران عيب و ايراد غير واقعى و دروغ را نيز به نظام ما نسبت مىدهند. شعار حقى را مطرح مىكنند، اما در لابلاى آن دهها شعار انحرافى و باطل را نيز ترويج مىكنند و در اثر اين امتزاج، عدهاى به اشتباه افتاده و فريب مىخورند. عين عبارت حضرت در نهجالبلاغه اينچنين است: فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخَفْ عَلَى الْمُرْتَادِينَ، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدينَ، وَلَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ، فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِى الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ[1]؛ پس اگر باطل با حق درهم آميخته نمىشد راه حق بر خواهان آن پوشيده نمىگرديد. و اگر حق در بيان باطل پنهان نمىبود دشمنان هرگز نمىتوانستند از آن بدگويى كنند؛ وليكن چون قسمتى از حق و قسمتى از باطل گرفته شده و در هم مخلوط گرديده، اين جاست كه شيطان بر دوستان خود تسلط پيدا مىكند.
نظير دسته گلى كه از گلهاى رنگارنگ و زيبايى تركيب يافته و انسان فكر مىكند همه اين گلها مطلوب و قابل بوييدن است، غافل از اين كه در ميان آنها گلهاى سمّى و خطرناك نيز وجود دارد.
مسأله امتزاج حق و باطل دقيقاً نظير آن داستان و تمثيلى است كه مىگويند پدرى سه پسر داشت و مىگفت با دو تاى آنها مشكلى ندارم و خيالم از جانب آنها راحت و آسوده است، اما آن پسر سوم روزگار مرا سياه كرده است. وقتى از او توضيح خواستند، گفت: چون پسر اولم هميشه راست مىگويد؛ بنابراين مىدانم كه حتماً بايد سخن او را باور كنم. پسر دومم نيز هميشه دروغ مىگويد، پس هميشه مىدانم كه به گفتههاى او اعتنايى نيست. اما پسر سومم گاهى راست و گاهى دروغ مىگويد و چون اينگونه است من هميشه در مورد گفتههاى او متحيرم؛ از طرفى اگر ترتيب اثر ندهم، مىترسم راست گفته باشد و در نتيجه موجب پشيمانى شود، از طرف ديگر هم اگر حرف او را بپذيرم، بيم آن دارم كه دروغ گفته باشد و ترتيب اثر دادن به سخن او باز هم موجب پشيمانى گردد.
مردم نيز تكليفشان را با حق يا باطل محض مىدانند و آنچه موجب حيرت و ضلالت آنها مىشود، امتزاج حق و باطل است.