responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 191

من خوراك مى‌دهد و سيرابم مى‌گرداند، و چون بيمار شوم او مرا درمان مى‌بخشد، و آن كس كه مرا مى‌ميراند و سپس زنده‌ام مى‌گرداند.

ابراهيم مى‌گويد خداى من، مرا آفريده، به من غذا مى‌دهد و به من آب مى‌نوشاند. انسان خداپرست اين‌گونه مى‌انديشد. ابراهيم هم مثل من و شما ظرف آب برمى‌داشت، كنار دهان قرار مى‌داد و سپس خود را سيراب مى‌ساخت؛ امّا با اين حال مى‌گويد او به من طعام مى‌دهد و مرا سيراب مى‌سازد: وَ الَّذِى هُوَ يُطْعِمُنِى وَ يَسْقِينَ. مگر دست من از او نيست؟! مگر لب، ظرف و آب از او نيست؟! پس نوشيدن هم از اوست.

ابراهيم هم مثل من و شما وقتى مريض مى‌شد دارو مى‌خورد. خدا به انبيا هم دستور داده، هنگام بيمارى به پزشك مراجعه كنند و از دارو استفاده نمايند تا خوب شوند. او خواسته، كارها از طريق اسباب و مجراى طبيعى آن صورت پذيرد، امّا با اين حال ابراهيم(عليه السلام) مى‌گويد: وقتى مريض مى‌شوم، آفريدگارم، مرا شفا مى‌دهد: وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشفِين. چرا؟ آيا مگر او دكتر را خلق نكرده و شعور و علم به او نبخشيده است؟! آيا او دارو را نيافريده، و اسباب دسترسى به دارو را فراهم نساخته است؟! آيا براى انسان، معده و دستگاه هاضمه قرار نداده تا دارو جذب بدن گردد؟! همه اين تأثير و تأثرات به اراده اوست؛ پس او شفادهنده است. از اين رو، ابراهيم(عليه السلام) به خاطر اين‌گونه ايمان و معرفت به خداى متعال مى‌گويد: إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَوَتِ وَالاَْرْضَ حَنِيفًا وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ[1]؛ من از روى اخلاص، پاكدلانه روى خود را به كسى گردانيدم كه آسمان‌ها و زمين را پديد آورده است؛ و من از مشركان نيستم. روى دلم به سوى اوست و همه چيزم در راه اوست: قُلْ إِنَّ صَلاَتِى وَ نُسُكِى وَ مَحْيَاىَ وَ مَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[2]؛ بگو: در حقيقت، نماز من و [ساير] عبادات من و زندگى و مرگ من، براى خدا، پروردگار جهانيان است.

چنين كسى ديگر نمى‌گويد من از خدا طلبكار هستم و بايد حقم را از او بازستانم، بلكه مى‌گويد من سر تا پا به او بدهكارم و همه هستى‌ام از اوست. من در همه چيز به او بدهكارم؛ در شنيدن، تنفس، تفكر و ديگر حركات و اعمال بدن. من چگونه بر او حق دارم، در حالى كه همه حقوق از ناحيه او بر من است. من بنده او و او خالق من، من مكلَّف و او محِقّ؛ پس من بايد


[1] انعام (6)، 79.

[2] انعام (6)، 162.

اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 191
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست