اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 148
امتى را به وجود آور كه داراى چنين مقامى باشند. حضرت ابراهيم و فرزندش چيزى برتر و فراتر از اسلام نمىبينند. آرزوهاى آنان اين است كه به مقام اسلام و تسليم محض نايل گردند و براى ذريه ونسلهاى آينده خويش نيز همين آرزو را دارند. اين تسليم مطلق در برابر خداى بزرگ آن قدر شرف و ارزش دارد كه در مقابل آن سزاوار است ـ هر چند به صورت دستور آزمايشى ـ هزاران انسان فدا گردند.
بنابراين، در جواب اين پرسش كه چرا به حضرت ابراهيم دستور داده شد كه فرزندت را ذبح كن و چه مصلحتى در آن نهفته است و نيز چرا حضرت ابراهيم(عليه السلام) در انجام اين تكليف ترديد و شكى به خود راه نداد و اين عمل را غيرمشروع، قبيح و قتل نفس زكيه قلمداد ننمود؛ بايد گفت: آن قبحى كه ما براى قتل نفس زكيّه يا ساير احكام اجتماعى تشخيص مىدهيم، تابع مصالح و مفاسدى است كه در چهارچوب زندگى دنيا لحاظ مىكنيم. اگر كسى درك، معرفت و احاطه علميَش فراتر از زندگى مادى و حيات دنيوى شد، به گونهاى كه شامل حيات معنوى و زندگى بىنهايت آخرت هم گرديد، بهتر مىتواند مصالح و مفاسد را بسنجد. در اين حالت، دستور ذبح انسان بىگناه به پدر، صحيح است؛ چون در سايه اطاعت چنين امرى، پدر به مقام بلند و ارزشمندى دست يافت. نه تنها پدر، كه فرزندش نيز به مقام گرانمايهاى نايل آمد.
آن حال و وضعيتى كه حضرت اسماعيل(عليه السلام) در مقابل اطاعت امر پدر داشت، از هزار سال عبادت من و شما بالاتر است. هر چند نوجوان است امّا اين نوجوان بسيار با ديگران فرق دارد: قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِنْ شَاءَ اللّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[1]؛(اسماعيل) گفت: پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن. به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت.
اسماعيل از سخن پدر وحشت و اضطراب به خود راه نمىدهد؛ آنگاه كه گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مىكنم، نظر تو چيست؟»[2]؛ بلكه اسماعيل مىگويد هر چه خدا دستور داده، عمل كن. اين تسليم او نسبت به امر خدا از عبادت هزار ساله ما بالاتر و ارزشمندتر است. عبادت را بر اساس مقدار خلوص آن و پاكى نيتش مىسنجند، نه بر اساس كميت و مقدار ظاهرى آن. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در مورد جهاد و فداكارى اميرالمؤمنين(عليه السلام) در