اسم الکتاب : نظريه سياسي اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 73
حتّى اگر ملاك پذيرش دين مصالح و مفاسدى باشد كه خداوند به آنها اطلاع دارد و در دستورات خويش ملاحظه فرموده است، بىشك خداوند بر همه مصالح و مفاسد واقف است، پس چرا تنها برخى از احكام را مىپذيرند.
پس كسى به خداوند ايمان آورده است كه به پيامبر او نيز معتقد گردد و به قضاوت و حكم و فرمان او گردن نهد و در دل نيز بدانها رضايت دهد و احساس ناراحتى نداشته باشد:
به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اين كه در اختلافات خود تورا به داورى طلبند پس از داورى تو، در دل خود هم احساس ناراحتى نكنند و كاملاتسليم باشند.
اين كه مؤمن واقعى در دل به دستور و قضاوت رسول خدا رضايت مىدهد و احساس نگرانى ندارد، بدان جهت است كه باور دارد او فرستاده خداوند بوده، حكم او حكم خداوند است و از پيش خود سخن نمىگويد:
ما اين كتاب را بحق بر تو نازل كرديم، تا به آنچه خداوند به تو آموخته در ميان مردمقضاوت كنى.
اين كه كسى پس از پذيرش اسلام و اعتقاد به آن بگويد من در عمل كردن به احكام اسلام آزادم، اگر خواستم عمل مىكنم و اگر نخواستم عمل نمىكنم، به اين مىماند كه در كشورى كه نظام دمكراسى و آزادى در آن استقرار دارد، مردم به اختيار خويش در رفراندم شركت كنند و با رأى بالا حكومت، نمايندگان و گردانندگان نظام اجتماعى خويش را برگزينند؛ اما وقتى آن حكومت قانونى را مىگذراند از عمل كردن به آن طفره روند! وقتى آن حكومت مردم را موظّف به پرداخت ماليات مىكند، بگويند ما ماليات نمىدهيم، در پذيرش اصل حكومت و رأى دادن به آن آزاد بوديم اكنون نيز مختاريم كه به دستورات آن عمل كنيم و يا از زير بار پذيرش مسؤوليت شانه خالى كنيم؛ مسلما هيچ عاقلى چنين رفتار و برخوردى را نمىپذيرد.