اجتماعى به كار و سازندگى مشغول شوند»، دستاويز خوبى براى كارخانهداران بود تا به اين وسايل بتوانند زنان را به محيط كارخانهها بكشانند و از آنان بهرهبردارى اقتصادى كنند.
3. استفاده از آراى سياسى زنان: در نظامهاى مردمسالار (دموكراتيك) كه مدّعىِ اتّكاى حكومت بر آراى مردمند، جاهطلبان و شيفتگان قدرت، چون زنان را انعطافپذيرتر و تأثير تبليغها را در آنان بيشتر مىيافتند و از طرفى نيازمند آراى بيشترى بودند، كوشيدند تا آنان را به ميدان اجتماع و سياست وارد كنند و با فريفتن و تحت تأثير قرار دادنِ آنان، آراى بيشترى به دست آورند و بر اريكه قدرت تكيه زنند.
آثار و نتايج نهضتهاى دفاع از حقوق زن
آيا نهضتهاى دفاع از حقوق زن در جهان معاصر تاكنون موفّق بودهاند يا خير؟ نتايج حاصل از اين حركتها تا چه حد به نفع زنان بوده است؟
[1] متأسّفانه بايد پذيرفت كه نتايج بهدست آمده از نهضتهاى دفاع از حقوق زن در قرن اخير، منفى بوده و ضررهاى بزرگى نيز براى قشر زن و حتّى بشر داشته است. اين نظرى است كه بيشتر محقّقان و متفكّران غربى هم آن را باور دارند. در اينجا به برخى از پيامدهاى سوء اينگونه حركتها اشاره مىكنيم:
أ. زنان كرامت خود را از دست داده، به ابتذال كشيده شدند و به صورت ابزار هوسرانىهاى مردان درآمدند. اين ابتذال تا بدانجا كشيده شده است كه به جاى آن كه مردان در طلبِ زنان باشند و به خواستگارى ايشان بروند، زنان در پى مردان مىافتند و خود را بر آنان عرضه مىكنند.
ب. در دسترس بودن بيش از حدّ زنان و رفتار غير طبيعى آنان، سبب شده كه مردان كمكم از آنان رويگردان، و حتّى متنفر شوند و اين امر باعث شده است تا مردها براى ارضاى غريزه جنسى خود، به همجنسان خود روى آورند. سردى و بىمهرى مردان نيز زنان را واداشته است كه عطش جنسى خود را با همجنسان خود فرو بنشانند. رواج همجنسبازى در كشورهاى غربى، به طور عمده معلول همين علّت است و خود، علّتِ بسيارى از بيمارىهاى جسمى و روانى شده است؛ به گونهاى كه امروزه، اين پديده يكى از مشكلهاى بزرگى است كه تمدّن غرب با آن دست به گريبان است.