اينگونه امور را طورى تنظيم مىكند كه هم غريزه گرسنگى اشباع شود و هم مصالح فردى و اجتماعى آدميان تأمين شود. غريزه جنسى هم راههاى متعدّدى پيش رو دارد و به خودى خود، طريقى را تعيين نمىكند؛ امّا در دين اسلام، ارضاى آزادانه و بدون قيد و شرط اين غريزه به كلّى ممنوع است. راههاى ارضا، به همان مسيرى محدودى است كه فطرت نشان مىدهد و ديگر مصالح فردى و اجتماعى همه انسانها اقتضا مىكند؛ بنابراين، به صورت گام اوّل و اساسى اسلام درباره حفظ خانواده، از يك سو غريزه جنسى بايد به صورت بهره مندى از جنس مخالف كه مقتضاى فطرت است، ارضا شود و همجنسبازى ممنوع و حرام است، و از سوى ديگر كامجويى از جنس مخالف نيز به آنچه در چارچوب قانونى و شرعى صورت گيرد محدود مىشود. اصل اين است كه غريزه جنسى در محيط خانواده قانونى ارضا شود؛ بنابراين، ارتباط جنسى بىبند و بار (زنا) ممنوع است؛ خواه با روسپيان رسمى (سِفاح) باشد و خواه آنچه كه امروزه «رفيق بازى»[1] خوانده مىشود بدين معنا كه مرد و زنى، بدون اينكه به صورت شرعى و قانونى زن و شوهرِ هم باشند، با يكديگر رابطه داشته باشند و اين كار ممكن است ساليانى دراز دوام يابد بىآنكه زن به طور رسمى فاحشه باشد.
2. اسلام به زن و مرد سفارش مىكند كارهايى را كه با هركدام از آنها مناسب است، به عهده بگيرند. اين امر در استحكام زندگى خانوادگى نيز تأثير بسزايى دارد. به حكم عقل و شرع، در هر جمعى (خواه كوچك و خواه بزرگ) بايد هركارى را به كسى سپرد كه آن را بهتر از ديگران مىتواند انجام دهد، و طبيعى است كه هر يك از زن و مرد در برابر تكاليف و مسؤوليتهايى كه برعهده دارد، حقوق و اختيارهايى خواهد داشت.
مهمترين كارهايى كه در زندگى خانوادگى وجود دارد، عبارتند از:
أ. حمل و باردارى، عملى است كه به حكم تكوين برعهده زن نهاده شده، نه به امر شرع؛ در نتيجه، وظيفه زن به شمار مىرود و از بحث ما بيرون است.
ب. رِضاع و شيردادن، به دليل اينكه از پدر برنمىآيد مثل باردارى است؛ امّا از جهت اينكه زن به طور تكوينى مىتواند به فرزند خود شير بدهد يا ندهد، مانند باردارى نيست. ناگفته پيدا است كه كودك به شير مادر نياز ضرور و حياتى ندارد؛ به گونهاى كه اگر از آن نخورد
[1] در اصطلاح قرآن، «اتّخاذ خِدن» آمده است؛ يعنى دوست و رفيق از جنس مخالف كه در جامعه ما «دوست دختر» و «دوست پسر» گفته مىشود.