نام دارد.[1]علامه طباطبايي با چنين رويکردي است که دين را چنين تعريف ميکند:
الحكم بوجوب اتباع المعلوم النظري و الالتزام به و هو العلم العملي؛ كقولنا: يجب أن يعبد الإنسان الإله تعالى و يراعي في أعماله ما يسعد به في الدنيا و الآخرة معا.
[دين عبارت است از] حکم به وجوب پيروي از معلوم نظري و التزام عملي به آن، که نوعي علم عملي است؛ مانند اينکه ميگوييم: انسان بايد خداوند متعال را عبادت کند و در اعمال خويش مسائلي را رعايت کند که در دنيا و آخرت (باهم) سعادتمند شود.[2]
آيتالله جوادي آملي نيز به همين معنا از دين اشاره دارد هنگامي که مينويسد: «دين مجموعهاي از عقايد، اخلاق، قوانين فقهي و حقوقي است که از ناحية خداوند براي هدايت و رستگاري بشر تعيين شده است.»[3]
در این رويکرد، قلمرو دين شامل همة امور زندگي انسان، اعم
[1] محمد تقی مصباح یزدی، دین و آزادی (مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، 1381)، چاپ اول، ص14. [2] علامه سيد محمدحسين طباطبايي، تفسير الميزان (قم: دفتر انتشارات اسلامي، 1417ق.)، ج 15، ص 8. [3] عبدالله جوادي آملي، منزلت عقل در هندسة معرفت ديني، ص 19.