چنانكه پيشتر نيز اشاره كرديم، از آن روزى كه خداوند آدم(عليه السلام) را آفريد و شيطان براى وسوسه و گمراه كردن وى و فرزندانش كمر بست، تا به امروز هيچ خطرى براى دين، مهمتر از خطر تعدد قرائتها پديد نيامده است. اين خطر، آنقدر بزرگ است كه تمام اهداف انبيا(عليهم السلام) و كتابهاى آسمانى را از بين مىبرد. فرض كنيد يهوديان تورات حقيقى را در اختيار داشته باشند و بخواهند استفاده و عمل كنند ـ البته ما معتقديم كه در تورات فعلى هم مطالب حقى وجود دارد ـ اگر كسى بخواهد به جملهاى از تورات استناد كند به او خواهند گفت كه اين قرائت شما است و قرائت ما چيز ديگرى است. بنابراين يهودى نيز نمىتواند به تورات استناد كند! هم چنين مسيحى هم اگر بخواهد به انجيل استناد كند به او مىگويند اين قرائت شما است و قرائت بلكه قرائتهاى ديگرى نيز وجود دارد!
براى ذكر شاهدى در اين زمينه، سخن يك كشيش كانادايى جالب توجه است. از اين كشيش كه مذهب جديدى را در مسيحيت بنيان نهاده است در يك مصاحبه تلويزيونى سؤال شد: اكنون كه شما اين مذهب جديد را اختراع كردهايد و معتقديد كه از انجيل حمايت مىكنيد، به نظر شما همجنسبازى چه حكمى دارد؟ وى در پاسخ گفته بود: «اكنون نمىتوانم اظهار نظر كنم، ولى به اجمال به شما بگويم كه انجيل را بايد از نو قرائت كرد»! اين در حالى است كه در تورات و انجيل نيز مانند قرآن كريم از اين عمل زشت و ضد انسانى به عنوان زشتترين رفتارهايى كه موجب نزول عذاب بر قوم لوط گرديد ياد شده است. با اين حال اين كشيش مىگويد كه انجيل را بايد از نو قرائت كرد؛ يعنى به گونهاى معنا نمود كه همجنسبازى هم اشكالى نداشته باشد تا چنين كار