داشت. آيا اگر دو يا چند پزشك در تشخيص يك بيمارى و نحوه درمان آن اختلاف نظر داشتند، افراد ديگرى كه پزشك نيستند نيز مىتوانند نسخهاى ديگر بدهند؟!
كسى كه در زمينهاى اظهار نظر مىكند بايد روششناسى آن علم را بداند و به مسايل آن كاملا آگاه باشد. مگر به هركسى اجازه مىدهند كه طبابت كند؟ روشن است كه بايد در رشته پزشكى درس خوانده و گواهى از دانشگاه محل تحصيل خود داشته باشد. اين بدان سبب است تا مدعيان دروغين بازشناخته شوند و جان مردم محفوظ بماند. دين نيز نياز به كارشناس و متخصص دارد. متخصص در شناخت احكام اسلام «مجتهد» ناميده مىشود، همچنان كه «پزشك»، متخصص در شناخت بيمارىها و نحوه معالجه بيماران با داروهاى ويژه آن است.
همانگونه كه همه عقلا در مسايلى كه به اظهار نظر متخصص نياز دارد فقط به متخصص و كارشناس مراجعه مىكنند، در معرفت دين نيز بايد به دينشناس مراجعه كرد. مجتهد دين شناس كسى است كه ساليان متمادى با شيوه تحقيق و پژوهش در اين علم كار كرده و توانايى بالايى براى استنباط و فهم احكام و معارف دينى كسب كردهاست. با اين وجود آيا در مسايل دينى مراجعه به كسى كه الفباى پژوهش در اين علم را هم نمىداند عاقلانه است؟! آيا به دليل اينكه قرآن «بَيانٌ لِلنّاس»[1] است مىتوان به كسى مراجعه كرد كه حتى نمىتواند ترجمه درستى از آيه و حديثى ارايه دهد؟! هيچ عاقلى اجازه نمىدهد در مسايل و مطالبى كه نياز به اظهار نظر كارشناس و متخصص دارد و در ميان صاحبنظران مورد اختلاف است، غير متخصص اظهارنظر كند.