اسم الکتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 87
خالقيت خداوند نبودند بلكه مبتلا به شرك در ربوبيت بودند و ميگفتند كه خداوند ما را خلق كرد و سپس تدبير امور ما را به «ارباب» متعددى واگذار كرد؛ يعنى توحيد در ربوبيت تكوينى را انكار ميكردند.
بعد از اين مراتب، نوبت به «ربوبيت تشريعى» ميرسد و اين بعد از اعتراف به وجود خدا، يگانه بودن، رب بودن و مدبّر امور تكوينى بودنش ميباشد. بعد از اعتراف و قبول مراتب فوق، نوبت به اين ميرسد كه آيا اطاعت خدا واجب است يا خير؟ آيا خدا حق امر و نهى كردن و جعل قوانين و احكام را دارد يا خير؟ اگر انسان منكر ربوبيت تشريعى خداوند باشد از نظر قرآن كريم كافر شمرده ميشود و دليل آن هم اين است كه قرآن، ابليس را به خاطر نفى ربوبيت تشريعى، كافر دانسته است: أَبَى وَاسْتَكْبَرَوَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِين.[1] چه چيزى باعث كفر ابليس شد؟ آيا او منكر وجود خدا يا منكر خالقيّت او بود؟
ابليس گفت: خَلَقْتَنِى مِنْ نَار[2]...؛ يعنى اعتراف كرد كه خدا خالق او و آدم و ساير موجودات است. بنابراين، خالقيت خداوند ـ تبارك و تعالى ـ را انكار نكرد. پس آيا او منكر ربوبيت الهى بوده است؟ خير، او گفت: رَبِّ بِمَا اَغْوَيْتَنِى[3]؛ يعنى خداوند را ربّ خود خطاب كرد؛ بلكه دليل كفر او اين بود كه ربوبيت تشريعى خداوند را انكار كرد؛ يعنى قايل به حق امر و نهى الهى نبود و آن را انكار ميكرد. به همين جهت وقتى كه به وى دستور داده شد در مقابل مخلوقى سجده كند، قبول نكرد و در زمره كافران در آمد.
بنابراين، حد نصاب توحيد، قبول توحيد در ربوبيت تشريعى است و اين مرحله، بعد از توحيد در خالقيت و ربوبيت تكوينى است. با اين توضيحات، اگر انسان پيش خود بگويد: «در اسلام فلان حكم وجود دارد