اسم الکتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 112
محتاج به غير است و در حكمت متعاليه صدرالمتألّهين از آن به «وجود تعلقى»، در مقابل وجود استقلالى، تعبير ميشود. بنابر بينش الهى، عالم هستى در ذاتش فقير است و نميتواند مستقل و قائم بنفسه باشد: يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِىُّ[1]؛ اى مردم، شما به خدا نيازمنديد، و اين خداست كه بى نياز است. در اين ديدگاه هيچ غنى بالذاتى غير از خداوند متعال وجود ندارد و تمام اشيا و همه مردم در ذاتشان فقير و نيازمند هستند و اين، يكى از مبانى اساسى در فرهنگ اسلامى است.
تفاوت در نگاه به انسان
تفاوت ديگر اين است كه در بينش الهى، انسان غير از ظاهر جسمانى داراى روح يا نفس است كه غير محسوس است؛ ولى به اراده الهى موجود ميباشد و بعد از مرگ بدن باقى ميماند و قوام انسانيت بشربه همين روح است كه خير و شر و لذت و عذاب را درك ميكند و اگر چه بعد از مرگ، از جسمش جدا ميشود، اما انسانيتش باقى ميماند و بار ديگر در جهان آخرت به جسمش باز ميگردد. ملاك شخصيت و هويّت انسان در دنيا و آخرت به همين روح است؛ زيرا روح است كه وحدت خود را حفظ ميكند، اما بدن به تدريج تحليل ميرود و متلاشى ميشود تا اين كه سرانجام روح از بدن جدا ميشود. اما در همه حالات، هويت اصلى انسان كه همان روحش ميباشد، باقى ميماند. بنابراين اگر چه بدن متلاشى و نابود ميشود ولى روح كه ملاك هويت و شخصيت انسان است هميشه ثابت است و فانى نميشود و بار ديگر در جهان آخرت به بدن بازمى گردد. اين، يكى از تفاوتهاى اساسى فرهنگ الهى با فرهنگ