أمّا الاستثناءُ المذكور فلا يخلو: إذا استثني فقال: لكنّه ليس بزوج ـ أي ليس له حدُّ الزوجية ـ إمّا أن يقولَ ذلك لمقدّمة غيرِ موجِبة لذاتها أن يكونَ ليس بزوج، فيكونُ العلمُ بهذه المقدمة غيرَ يَقينيّ، فلا تكونُ النتيجةُ بأنّه فرد من جهةِ هذا البيانِ يقينيّةً.
و إمّا أن يكونَ عُلم بذلك للعلّة الموجبة لأنّه ليس بزوج ـ و لا علّةَ لذلك إلاّ فقدان حدّ الزوج، و ليس يمكن أن يفقدَ حدُّ الزوج إلاّ بأن يوجَدَ أوّلا حدُّ الفرد ـ فيكونُ هذا القياسُ ممّا لا فائدةَ فيه، لأنّه ينتجُ ما قد عُلم قبلَ الاستثناء، و إنّما يفيدُ من القياس الاستثنائي ما ينتجُ ما يُعلم بعدَ الاستثناء.
ترجمه
و امّا در مورد قياس استثنايي مذكور، در باب زوجيت و فرديت عدد ميگوييم: وقتي شخص در جمله استثناييه ميگويد: «فلان عدد زوج نيست» يعني تعريف زوجيت بر آن صادق نيست، از دو حال خارج نيست: يا اين سخن را بر اساس مقدمهاي ميگويد كه ذاتاً و ضرورتاً زوج نبودن عدد مزبور را ايجاب نميكند كه در اين صورت علم به چنين مقدمهاي يقيني نبوده، بالتبع نتيجه قياس كه ميگويد: «پس اين عدد فرد است» نيز از ناحيه اين مقدمه، يقيني نخواهد بود.
و يا اين سخن را بر اساس علّتي ميگويد كه آن علّت ايجاب ميكند كه اين عدد زوج نباشد و ميدانيم كه اين علّت همان نداشتن حدّ (تعريفِ) زوجيت است و اين فقدان حدّ زوجيت نيز ناشي از اين است كه اين عدد اوّلا و بالذات حدّ فرديت را داراست، پس اين قياس بيفايده خواهد شد، زيرا نتيجهاي را به دست ميدهد كه قبل از اين قياس استثنايي براي ما معلوم و روشن است و حال آنكه قياس استثنايي هنگامي مفيد فايده است كه نتيجهاش بعد از استثناء معلوم گردد و نه پيش از آن.
نكته
در قياس استثنايي مذكور وقتي ميگوييم اين عدد زوج نيست، شيخ ميگويد اين را از كجا به دست آوردهايد؟ علّت اين نفي زوجيت اين است كه تعريف زوج بر عدد مزبور صادق نيست و براي پي بردن به اينكه تعريف زوج بر آن، صادق است يا نه، بايد ماهيتش را بشناسيد و