خدا استفاده كند. البته اعطاى آن مواهب از جانب خدا نشانه لياقت آن حضرت بود، ولى پس از اين كه خدا آن فضايل را به ايشان داد، استفاده اختيارى و صحيح از آنها بود كه درجات و مقام حضرت على(عليه السلام) را بالا برد.
اعطاى فضايل غير اكتسابى، اقدامى تبعيض آميز؟
سؤال ديگرى كه مطرح شده اين است كه آيا اين نوعى تبعيض نيست كه خداى متعال مقامات، فضايل و مواهبى ذاتى و غير اكتسابى را به اميرالمؤمنين(عليه السلام) و ساير ائمه اطهار(عليهم السلام) عطا فرموده است؟ اساساً چرا خدا به بعضى از بندگانش نعمتى را عطا مىكند در حالى كه آن را به بعضى ديگر نمىدهد؟
براى پاسخ به اين شبهه بايد به تفاوت معنايى دو واژه «تبعيض» و «تفاوت» توجه كرد. «تبعيض» كارى ناروا و داراى ارزش منفى است، در حالى كه هر «تفاوتى» ناپسند نيست؛ براى مثال، اگر معلم در كلاس به يكى از دو شاگردى كه مانند هم بوده و به يك اندازه تلاش كرده اند، نمره بالا و به ديگرى نمره پايين بدهد، اين كار تبعيض است. يا اگر پدرى بدون دليل به يكى از فرزندان خود بيش از ديگران محبت كند، بين آنها تبعيض قايل شده و كارى ناپسند انجام داده است. يا اگر كسى كه متصدى بيت المال است و بايد تسهيلات را به صورت يكسان براى همه مردم فراهم كند، براى فاميل، رفقا و طرفداران حزبى و جناحى خود ويژگىهاى خاصى قايل شود، اين كار تبعيض و ناپسند است.
«تبعيض» در جايى است كه با وجود شرايط كاملا يكسان و مساوى همه افراد، براى آنها حقوق و امتيازاتى نامساوى و غير يكسان در نظر